مناسبتها - ****شهدا شرمنده ایم**** شهدا شرمنده ایم
سفارش تبلیغ
صبا ویژن
اوقات شرعی
امروز : جمعه 103 فروردین 10
u ****شهدا شرمنده ایم****

هرکه دوست دارد بداند نزد خدا چه موقعیتی دارد، به موقعیت خدا نزد خودش توجّه کند ؛ زیرا خدا بنده را در همان جایگاهی می نهد که او خدا را نزد او، در چنان جایگاه نهاده است. [رسول خدا صلی الله علیه و آله]

:: خانه

:: مدیریت وبلاگ

:: پست الکترونیک

:: شناسنامه

:: کل بازدیدها: 232501

:: بازدیدهای امروز :30

:: بازدیدهای دیروز :28

vپیوندهای روزانه

سایت مراجع معظم تقلید و علماء شیعه [154]
بهترین یادگاری [237]
بروبچ قمی حالشو ببرن [209]
فارسی نگار [80]
کانون هادیان امت (مسجد امام هادی قم) [115]
.: جدول لیگ برتر :. [162]
دیکشنری [158]
استقلالیها [542]
ایران ورزشی [159]
روزناما خبرورزشی [227]
به لحظه ترین اخبار فوتبال ایران [164]
هیئت انصارالمهدی [218]
جگر داری بیا تو [482]
[آرشیو(13)]

vدرباره من

****شهدا شرمنده ایم****

مدیر وبلاگ : مهدی بهمنی[186]
نویسندگان وبلاگ :
داداش کوچولو
داداش کوچولو (@)[8]

عبدالله
عبدالله (@)[22]


گاه سکوت یک دوست معجزه میکنه ، و تو می آموزی که همیشه ، بودن در فریاد نیست

vلوگوی وبلاگ

****شهدا شرمنده ایم****

v لینک وبلاگ دوستان

دشت جنون
اس ام اس عاشقانه
بنده ی خدا
یک کلمه حرف حساب
اردبیل شهری برای همه
دوباره سبز می شویم...
نور
جاده خاطره ها
بانک مقالات روانشناسی
صفحات انتظار در فراق گل نرگس
سوز و گداز
طلبه میلیونر
کشکول
حسن تنهاترین سردار دنیاست
.: شهر عشق :.
پر شکسته
* امام مبین *
منتظر ظهور

v لوگوی وبلاگ دوستان
















vفهرست موضوعی یادداشت ها

فناوری اطلاعات[116] . موبایل و ترفند[5] . فوتبال[3] . عکسها و تصاویر جالب[2] . ترفند[2] . کامپیوتر[2] . ویندوز[2] . کامپیوتر . کلیپ بورد . کفش . مایکروسافت . مجتبی جباری . مرورگر . نرم افزارهای عیب یابی . همجنس‌بازی . واعظی آشتیانی . وسواس . ترفندستان . حافظه . روسپیگری . سکس . سوسک . سیستم عامل . شهادت . شهدا . شیطان . عجیب‌ . عطار . عید غدیر خم . غزه . فاطمه معصومه . فراکسیون . فوق العاده . فیلمهای سکسی . قطبی . SMS . آبی . استقلال و منصوریان و امیر قلعه نویی و داش علی منصوریان . اسقلالی . اعتیاد . اعیاد و عزاداریها . المپیک . المنتظر . امام رضا(ع) . امام صادق . امیر قلعه نوعی . اینترنت . اینترنت اکسپلورر . بسیجی . بیت‌المال . پرسپولیس . تجاوز جنسی .

vمطالب قبلی

فمژناوری اطلاعات
دانشگاه مجازی
ایمیل و اینترنت
عکسها و تصاویر جالب
مذهبی
عاشقانه
اجتماعی
ورزشی
مناسبتها
متفرقه
اس ام اس
داستان و مطالب جالب
علمی
سیاسی

vآهنگ وبلاگ

vوضعیت من در یاهو

یــــاهـو

vاشتراک در خبرنامه

 

! حلول ماه "ربیع الاول" بر همه شما عزیزان مبارک »

یکشنبه 87/12/11 :: ساعت 10:33 صبح

 

 اهالى شهر مکّه، پس از درگذشت حضرت خدیجه سلام الله علیها - همسر پیامبر اکرم صل الله علیه و آله و سلم - و درگذشت حضرت ابوطالب علیه السلام - عموى آن حضرت - بر دشمنى خویش افزودند؛ به طوری که قصد جان پیامبر اکرم را نمودند.
از سوى دیگر تعدادى از اهالى شهر مدینه، در همان سالهاى غربت و تنهایى پیامبر اکرم و در ایّام حج، با وى و اهداف بلندِ دینش آشنا شده و پس از بازگشت به مدینه، به تبلیغ آن پرداختند. در نتیجه مردم مدینه، رفته رفته به دین مبین اسلام علاقه نشان داده و در مراسم سال بعد، تعداد زیادترى به نزد رسول خدا رسیدند و به دست مبارک وى، مسلمان شده و با آن حضرت پیمان بستند.

در مراسم حج سال سیزدهم بعثت، گروهى از حاجیان شهر مدینه - که تعدادشان هفتاد و سه مرد و زن بود - در اواسط ایام تشریق و در محل "عقبه" و در سرزمین "منى"، ایمان آورده و با آن حضرت پیمان بستند تا از وى و یارانش همانند خانواده و طایفه خویش پشتیبانى کنند. بنابراین پس از گذشت ایام حج و بازگشت اهالى مدینه به سرزمین خویش، مهاجرت مسلمانان مکّه به سوى مدینه آغاز گردید. آنان به دستور پیامبر بزرگوارمان و به دور از چشم مشرکان قریش،به صورت فردى و گروهى عازم مدینه شدند. به طورى که در مکّه معظمه، جز پیامبر اکرم و تعدادى اندک از یارانش و گروهى زنان و مردان کهنسال و از کار افتاده، کسى باقى نماند.

پیامبر اکرم بیش از هر زمان دیگر، در یکى دو ماه آخر اقامتش در مکّه، احساس تنهایى و خطر مى‏کرد و این احساس خطر بی دلیل نبود؛ زیرا سر انجام سران قریش در واپسین روزهاى ماه صفر، تصمیم به کشتن پیامبر گرامی مان گرفتند. آنان در " دارالنّدوه" - که مجلس شوراى اعیان و اشراف آنان بود - جلسه‏اى برگزار کرده و پس از تبادل نظر و گفتگوهاى زیاد، به کشتن پیامبر اکرم از سوى نمایندگان تمام طوایف قریش، رأى دادند و شب اوّل ربیع الاول را براى این کار برگزیدند.

گذشت و گذشت تا سرانجام شب موعود فرا رسید.
پیامبر اکرم براى فریب مشرکان، حضرت علی علیه السلام را به جاى خویش در بسترش خوابانید و خود، از خانه خارج و به همراه "ابوبکر" از مکّه خارج شده و در غار "ثور" - که در جنوب مکّه و در نقطه مقابل شهر مدینه قرار داشت - پناه گرفت. مشرکان، پس از هجوم به خانه رسول الله و مشاهده امام على بن ابى طالب علیه السلام در رختخواب آن حضرت، خشمناک تر شده و به تعقیب آن حضرت پرداختند و براى پیدا کردن وى، صد شتر جایزه تعیین نمودند ولى هرچه تلاش کردند، به وى دست نیافتند.

آن حضرت پس از سه شب پنهان ماندن در "غار ثور"، در شب چهارم ربیع الاول، به سوى مدینه هجرت کرد و در دوازدهم همین ماه وارد مدینه شد و مورد استقبال باشکوه اهالى مدینه قرار گرفت. خداوند متعال براى تحسین و تقدیر از امیرمؤمنان على بن ابى طالب علیه السلام که خطر را به جان خویش خرید و براى فریب مشرکان قریش در بستر پیامبر اکرم آرمید تا آن حضرت به راحتى از خانه خود و از شهر مکّه خارج شود، آیه‏اى بر پیامبرش نازل کرد و جان نثارى، فداکارى، تعهّد و ایمان حضرت علی علیه السلام را ستود.

خداوند متعال در این آیه مبارکه فرمود:

  وَ مِنَ النّاسِ مَنْ یَشْری نَفْسَهُ ابْتِغاءَ مَرْضاتِ اللّهِ، وَ اللّهُ رَئوُفٌ بِالْعِباد

برخى از مردم (با ایمان و فداکار همچون علی علیه السلام در لیلة المبیت، به هنگام خفتن در جایگاه پیامبر صل الله علیه و آله و سلم) جان خود را در برابر خشنودى خدا مى‏فروشند
و خداوند نسبت به بندگانش مهربان است


¤نویسنده: عبدالله

? نوشته های دیگران()

! نوادگان بالفور و نسل کشی در فلسطین

چهارشنبه 87/10/25 :: ساعت 8:49 صبح

ا. م. شیزلی

نوادگان بالفور و نسل کشی در فلسطین

روز، 27 دسامبر سال 2??8، بار دیگر خبرگزاریها، خبر جنایت هولناک دیگری را به جهان مخابره کردند. نیروی هوائی اسرائیل با حملات مکرر به نوارغزه، از کشته پشته ساخت. بطوریکه طی این حملات، بیش از هزار فلسطینی به قتل رسیدند و مجروح شدند. بگفته خبرگزاریها، بمب افکنهای اسرائیلی پس از آنکه امدادگران و آمبولانسها، برای کمک به قربانیان حملات اولیه در مناطق بمباران شده حاضر شدند، با بمباران مجدد، امدادگران را نیز به قتل رساندند. بی شک شیوه سخیفی را که مهاجمان اسرائیلی در قتل عام فلسطینیان بکار گرفتند، چیز جز تروریسم دولتی نمی توان نامید.

البته، این اشتباه خواهد بود هر گاه، رژیم حاکم اسرائیل را عامل اصلی این جنایات هولناک بشناسیم. در واقع، عامل اصلی این جنایت و همه جنایاتی که در سراسر جهان روی می دهد، امپریالیسم جهانی و در رأس آن، آمریکاست و این نیز اشتباهی بزرگتر از آن است هرگاه اسرائیل را یک کشور بنامیم. زیرا، طرح تأسیس کشوری بنام اسرائیل و تاریخ آن، بارها و بارها مورد تفحص و بررسی قرار گرفته است و نتیجه همه آنها، عبارت از این است که، استعمار پیر انگلیس، در اواخر جنگ جهانی اول و در پی بیداری ملل مستعمرات، بخوبی درک می کرد که حفظ مستمرات به شیوه سابق ممکن نیست. بدین جهت، مجبور به برخی تغییر در رویه ها بود و حتی بهتر میدانست که، در پشت امپریالیسم تازه بدوران رسیده آمریکا، پناه بگیرد و چهره اصلی خود را پنهان سازد. از این رو، مقدمات تأسیس کشوری بنام اسرائیل در منطقه خاور میانه، بعبارت دقیق تر، تأسیس بزرگترین پایگاه نظامی امپریالیستی، بعد از آنکه بوسیله جمیز بالفور، وزیر خارجه وقت انگلیس، در سال  ?9?7، طراحی شد، آماده گردید. جنگ جهانی دوم و شکست فاشیسم در این جنگ، برای آمریکا و انگلیس موهبتی شد که توانستند، بزرگترین پایگاه نظامی آمریکا در جهان را تأسیس و آن را «کشور اسرائیل» بنامند. بدین ترتیب، اسرائیل در زایشگاه دو جنگ، از مادری بنام انگلیس و پدری بنام آمریکا زاده شد. نا گفته پیداست که، برای کشور نامیدن این پایگاه، تاریخ جعل کردند، توجیهات و دلایل قانونی تراشیدند و از اکناف و اطراف عالم، گروههای یهودی و غیر یهودی را تطمیع کردند، فریفتند، تهییج و تشجیع کرده به این پایگاه کشاندند و گروگان مطامع و منافع خویش ساختند.

دلیل روشن دیگری که نمی توان اسرائیل را یک کشور نامید، عبارت از این است که، مهمترین و اصلی ترین وجه مشخصه یک کشور، داشتن مرزهای مشخص و شناخته شده بین المللی است که اسرائیل فاقد این مشخصه می باشد.

البته، هدف این کوتاه، بررسی مجدد پروسه تأسیس اسرائیل و تکرار مکررات نیست، بلکه، اشاره کوتاهی بود که بتواند در شناخت عوامل اصلی جنگ، کشتار، خونریزی، ویرانی و خلاصه، نسل کشی 9? ساله در سرزمین فلسطین یاری نماید.

جنایت تروریستی که امروز رژیم حاکم پایگاه نظامی آمریکا برعلیه مردم نوار غزه مرتکب شد، همچنانکه اولی نبود، قطعا آخری نیز نخواهد بود. چرا که اولیای این پایگاه فعلا دست بالا را در جهان دارند و راه هر گونه تلاش بین المللی برای کمک به مردم ستمدیده و زجرکشیده فلسطین را بسته اند. بطوریکه حتی، معتبرترین نهاد بین المللی، یعنی، سازمان ملل متحد با همه کمیته ها و شوراهایش، در تمام دوره موجودیت خود نتوانسته است هیچ کاری برای متوقف ساختن نسل کشی سیستماتیک مردم فلسطین از پیش ببرد. شاهد این مدعا، عملکرد شورای امنیت و شورای حقوق بشر سازمان ملل متحد است که در حالیکه مرتبا بر علیه این کشور و آن کشور قطعنامه ها و گزارشات سفارشی صادر می کنند، از نقض حقوق بشر، در فلان کشور اظهار نگرانی می نمایند، تحریم روا می دارند، در مدت موجودیت خود نتوانسته اند، سران این پایگاه را به رعایت حق حیات مردم فلسطین ملزم سازند.

این نهادها بیش از آن به ابزار دست امپریالیسم تبدیل شده اند که بتوان انتظار معجزه از این «امام زاده ها» داشت. بر کسی پوشیده نیست که تمام تصمیمات، گزارشات و موضع گیریهای آنها تمهیداتی است برای اجرای سیاستهای امپریالیسم آمریکا و هیچ ارزش و اعتبار قانونی ندارد. از همین رو، مردم فلسطین باید قبل از همه، خود به فکر چاره درد خویش باشند و بجای امید به نهادهای بین المللی و دولتهای جهان که عمدتا دست نشانده امپریالیسم می باشند، دست کمک به سوی خلقها و ملل جهان دراز کنند و نهادهای مدنی، مدافعان صلح و انسانهای انساندوست نیز صدای اعتراض خویش را هرچه رساتر سازند تا بتوانند ماشین آدم کشی امپریالیسم را متوقف سازند.

قتل عام امروز مردم فلسطین بدست نوادگان بالفور، دلیل دیگریست در رد ادعاهای «توابین» و وازدگان سیاسی شیفته و دلباخته دموکراسی و بشر دوستی امپریالیستی. هشداریست به همه آنان که مبارزه با امپریالیسم را ترک گفته و با نفرین به سوسیالیسم شهید روزگار می گذرانند.

 

 


¤نویسنده: عبدالله

? نوشته های دیگران()

! شعر «علیرضا قزوه» درباره پرتاب لنگه کفش به سمت «جرج بوش»

جمعه 87/9/29 :: ساعت 5:46 عصر

 

کفشی به او نخورد

ولی مُرد

و پیش از آن که بمیرد

در نطق بچگانه خود گفت

که نمره‌ات 10 بود

اما تو 20 گرفتی المنتظر!

حالا باران کفش می‌بارد در واشنگتن و بغداد

المپیک کفش راه افتاده است در خیابان‌های دنیا

و در منا 

+ عقبی را

هر ساله بعد از این

با کفش های سنگی

خواهند زد

کوتاه نیا المنتظر!

سیاست‌مداران تنها می‌توانند جا خالی بدهند

و کفش‌های گران و برّاق بپوشند

و حرف مفت بزنند

کوتاه نیا در برابر کوتوله‌ها

که کفش تو فصیح‌تر است و

یک لنگه کفش تو

از قیمت تمام کفش‌های دیکتاتورها

بالاتر است

مزایده کفش!

حراج فراگ‌های کابوی!

سقوط قیمت گاومیش!

سرگیجه فراکسیون دلار!

محاصره غزه!

موشک در برابر غذا

کفش در برابر دلار

دلار می‌شکند

و کفش‌های منتظر

پیروز می‌شود

و بعد از این

در قصّه‌های شب یلدا

مادربزرگ‌ها حکایت می‌کنند:

یکی نبود و یکی بود

کفشی بود و

پرزیدنتی که سوسک شد!


¤نویسنده: مهدی بهمنی

? نوشته های دیگران()

! عید غدیر را به تمامی شیعیان جهان و پیروان حق و عدالت تبریک می گو

سه شنبه 87/9/26 :: ساعت 11:24 عصر

روز محشر پرسیـد ز من رب جلی
گفت تو غرق گناهی؟ گفتمش یـا رب بلی


 گفت پس آتش نمی‌گیرد چـرا جـسم و تنـت    
  گفتمش چون حـک نمودم روی قلبم یا علی

http://irapic.com/uploads/1198640804.jpg



عید غدیر خم را به همه دوستداران حضرت علی (ع) و
سادات  تبریک میگویم

¤نویسنده: مهدی بهمنی

? نوشته های دیگران()

! شهادت حضرت زهرا (س)

جمعه 87/3/3 :: ساعت 10:23 عصر

 

 


¤نویسنده: داداش کوچولو

? نوشته های دیگران()

! السلام علیک یا اهل بیت النبوه

جمعه 86/12/17 :: ساعت 1:11 صبح

((  السلام علیک یا اهل بیت النبوه ))

عرض سلام و احترام دارم به یکایک دوستان گرامی و یاران صمیمی ام. رحلت جانگداز پیامبر اعظم(ص) و سبط اکبرش حضرت امام حسن مجتبی(ع) و نورچشم اهل بیت، امام الرئوف ولی نعمت ما ایرانیها حضرت امام رضا (ع) را خدمت شما بزرگوارن تسلیت عرض نموده و امیدوارم نام همگی در طومار عزاداران و ارادتمندان  این انوار الاهی قرار بگیرد. دیگه آخرین نفسهای ماه صفر فرا رسیده و در آستانه ماه با برکت ربیع الاول و همچنین آغاز بهار طبیعت و سال نو قرار داریم. امیدوارم سالی که گذشت به برکت اشکها و ناله هایی که در ماه محرم و صفر زینت بخش دلهایمان شد سالی پر برکت و مبارک برایتان بوده باشد.

به هر حال شایسته و به جا دانستم تا مطلبی را در مورد حرم مطهر حضرت رضا(ع)  در وبلاگ  قرار دهم تا علاقمندان استفاده کنند. امیدوارم در پناه سلطان ابالحسن حضرت علی ابن موسی الرضا(ع) سلامت و شادکام باشید.



گدای کوی رضا شو که این امام رئوف

به سینه احدی دست رد نخواهد زد

DSC05881.jpg


¤نویسنده: مهدی بهمنی

? نوشته های دیگران()

! تاریخچه یلدا

پنج شنبه 86/9/29 :: ساعت 10:22 صبح

تاریخچه یلدا در سنت ایرانی یلدا و مراسمی که در نخستین شب زمستان و بلندترین شب سال برپا می شود ، سابقه دور و درازی دارد . رسم و رسومات شب یلدا مخصوص آریایی هاست و از این شب به عـنوان شب زایش خورشید یا شب تولد نور یاد شده است . این تغییر در فـرهنگ آریایی قدمتی بالغ بر هزار سال دارد . گذشتگان ما که پایه و اساس زندیگشان بر کشاورزی و شبانی استوار بوده و در طول سال ، با سپری شدن فـصول و تضادهای طبیعی موسمی برخورد داشته اند ، بر اثر تجربه و گذشت زمان با گردش خورشید و تغییر فصول و بلندی و کوتاهی روز وشب و جهت و حرکت و قـرار ستارگان آشنایی یافته و کارها و فـعالیت هایشان را با آن تنظیم می کرده اند . روشنی روز و تابش خورشید و اعـتدال هوا در نظر گذشـتگان ، مظاهـر نیکی و ایزدی بوده و تاریکی و شب و سرما را نیز از خصوصیات اهریمنی می پنداشـتند . کم کم این اعـتقاد به وجود آمد که نور و روشنی و ظلمت و تاریکی مرتب در نبرد و کشمکش هـسـتند ، گاه خورشـید پیروز می گردد و ساعـات بیشـتری در پرتوی خود ، مردم را نیرومند نگاه می دارد و گاه مقـهور تاریکی می شود و ساعـات کمتری فـروغ و تابش خود فـیض می رساند . کم کم دریافـتند که کوتاه ترین روز ، آخرین روز پاییز ، یعنی سی ام آذز است و بلندترین شب سال ، از آغاز دی ، روزها به تدریج بلندتر و شب ها کوتاه تر می شود . خورشـید هـر روز بیشـتر در آسمان می پاید و نور و گرمی نثار می پاشـد ، به همین جهت آن شب را یلدا نامیدند ، یعنی تولد ، زایش خورشید شکسـت ناپذیر و آن را آغاز سال قـرار دادند . اقـوام آریایی ، از هـند و ایرانی ( هندواروپایی ها جشن تولد آفتاب را آغـاز زمستان نمی دانستند ) به ویژه ژرمن ها جشن تولد آفتاب را آغـاز زمسـتان گرفته و آن ماه را به خدای آفتاب نسبت می دادند و این بی تناسـبی نیست ، چه واقعا آغـاز زمستان مانند تولد جدید خورشید است که از آن روز در نیم کره شمالی رو به افزایش و ارتفاع و درخشندگی می گذارد و هر روز قـوی تر می شود . ابوریحان بیرونی در آثار الباقیه می گوید : ( روز یکم ماه دی ، خور نیز نامیده می شود ) و در قـانون مسعودی نسخه موزه بریتانی لندن خوره روز ثبت شده ، اگر چه در بعضی منابع دیگر خرم روز نامیده شده است . اما ضد تاریکی ، روشنایی است . تصور گذشتگان بر این بود که تاریکی نماینده اهـریمن است و روشنی از تجلیات و آثار اهورایی . به همین مناسبت در شب ها آتش نیز روشن می کردند تا تاریکی و عاملان اهریمنی و شیطانی نابود شـده و بگریزند . هـمچـنان که خورشـید به مناسـبت فـروغ و گرمای کارسازش تقـدس پیدا کرده بود ، آتش نیز از هـمان تقـدس و والایی در نزد مردم برخوردار شـده بود .در شب یلدا ، یا تولد خورشـید جهت رفع این نحوست ، آتش روشن می کردند ، دور هم جمع می شدند ، سفـره پهن می کردند و با هم غذا می خوردند . هـر آنچه میوه تازه فصل که نگهداری شده بود و میوه های خشک ، همه را در سر سـفـره می گذاشـتند . این سفـره جنبه دینی داشت و مقـدس بود ، یعنی از ایزد ، خورشـید و روشنایی و برکت می طلـبیدند تا در زمسـتان به خوشی سر کنند و میوه تازه و خشک و چیز های دیگر در سفـره ، تمثیلی از آن بود که بهار و تابستانی پر برکت داشته باشـند . همه شب را در پرتو چراغ و نور آتش می گذراندند تا اهـریمن فـرصت تباهی و دژخویی پیدا نکند . به هر حال ، ایرانیان امروز هم مانند گذشته ، شب یلدا را جشن می گیرند . در این شب ، اقوام و خویشاوندان دور و نزدیک دور هم جمع می شـوند و پدر بزرگ ها و مادر بزرگ ها برای بچه ها قـصه می گویند ، فـال حافـظ می گیرند و آجیل مخصوص این شـب و انار و انگور و هـندوانه و ... می خورند . اعـتقـاد گذشتگان بر ای بود که با خورندن هـندوانه ، لـرز و سوز زمسـتان را حس نمی کنند . آن ها معـتقـد بودند خوردن میوه هایی چون انار و پرتغال به آن دلیل است که رنگ این میوه ها به مانند رنگ نور خورشـید به هـنگام سپیده دم است و از دیرباز رسم بر آن بوده که از این میوه ها در این شـب میل شـود . پس یکم دی ماه ، به مناسـبت آن که تجدید حیات خورشـید است ، به نام یلـدا یعنی تولد خورشـید ، مشهـور شده و جشن گرفته می شـد . اما در آغاز دی ماه ، جشن بزرگ دیگری نیز بود . در آن روزها هرگاه نام روز و ماه با هـم تلاقی می یافـت ، آن روز را جشن می گرفـتند و در اوسـتا به معنی آفـریدگار و خداوند و ددو در پهلوی شکل تغییر یافـته همین واژه است . ماه دی نیز شکل فارسی و تغییر یافته جدید هـمین کلمه اسـت . و نخستین روزش به نام پروردگار است و به این منظور جشنی بوده ضمن آن که چند روز تولد خورشـید نیز بود . به آن خرم روز گفته شـده و و جـشن بزرگی در ایران باستان به هـمین مناسبت می گرفـتند . ابوریحان بیرونی می گوید : (( دی ماه را خور ماه نیز می گویند . نخستین روز آن خرم روز است و این روز و این ماه هـر دو به نام خدای بزرگ اسـت . )) این روز نزد ایرانیان بسیار گرامی بود و آغـاز سال نیز محسـوب می شـده اسـت . در دوران گذشته ، انتشار آیین مهر به روم و بسیاری از کشورهای اروپایی ، باعـث شـد که روز بیست و یکم دسامبر را که برابر با یکم دی ماه بود ، به عـنوان روز تولد مهر یا میترای شکـسـت ناپذیر جشن بگیرند اما در سـده چهارم میلادی بر اثر اشتباهاتی که در کـبیسـه روی می داد ، تولد مهر نجات بخش ، یا مسیحای منجی در بیست و پنجم دسامبر واقع شـد و از آن پس تثبیت شـد . تا آن زمان تولد عـیسای مسـیح در ششم ژانویه جشن گرفـته می شـد . اما هنگامی که کم کم مسیحیت در روم جا باز کرد ، متولیان کـلـیسـا چون نتوانسـتند با برانداختن جشن تولد میترا در بیست و پنجم دسامبر غـلبه کنند ، همان روز را زایش عـیسای مسـیح اعـلام کردند که تا این زمان نیز باقی مانده اسـت . یلـدا یک واژه سریانی است به معنی تولد . رومی ها خودشان واژه ناتالـیس را به معنی تولد داشـتند . مسـیحیان سریانی واژه یلـدا را با خود به ایران آوردند و از آن زمان تا کنون این نام در ایران ماندگار شد . البته فقط تولد میترا و موعـد زمانی آن نبود که در مسیحیت خارج شـد ، بلکه در واقع امروزه هـمه مسـیحیان جهان ، شب تولد مسـیح را جشن می گیرند و تا بامداد بلندترین شـب سال را بیدار مانه و با خوردن و نوشیدن و شادی می گذرانند . طعم آجیل وانگورواناروهندوانه درجشن تولد خورشید یلدا شب ترین شب سال یلدا با ولاد ت ومیلاد وتولد هم خانواده است پیشینیان ما که به نبرد دائمی شب و روز، نور وظلمت، خوبی وبدی واهورا واهریمن اعتقاد داشتند می گفتند که طولانی ترین نبرد سال نبرد شب یلدا است که به درخشش خورشید و پیروزی نور ختم می شود. یلدا ، شب تولد خورشید است . شب تولد خورشید بردوستداران روشنائی مبارک !


¤نویسنده: مهدی بهمنی

? نوشته های دیگران()

! دهه ی کرامت مبارک

یکشنبه 86/8/27 :: ساعت 7:24 صبح

دیشب بعد از گفتن اون جمله برای چند لحظه باورم شد که کبوتر حرم رضا(ع) هستم. ولی حیف ....

یا امام رضا مثلا اومدم تولد خواهرتون رو تبریک بگم. آخه کی این شکلی تبریک می گه؟ این کجاش به شادباش شباهت داره؟ این قیافه این چشما.

با اینکه معجزه مخصوص پیغمبرهاس ولی شاید این هم معجزه شما باشه که همه آدمای تنها شما رو پیش خدا شفیع می گیرن تا بلکه کارشون راه بیفته. همین کاری که من دارم می کنم. می دونم از همون لحظه ای که اومدم شما متوجه شدین کارم گیر افتاده.

ولی خوشحالم از اینکه همیشه شما رو دوست داشتم .

 نکنه این دوستی یکطرفه است؟ پس چرا آخه ....

.................................................................................

یک نفس ای پیک سحری

بر سر کویش کن گذری

گو که ز هجرش به فغانم به فغانم....

ای که به عشقت زنده منم

گفتی از عشقت دم نزنم

من نتوانم نتوانم نتوانم  ........................... 


¤نویسنده: مهدی بهمنی

? نوشته های دیگران()

! السلام علیک یا علی ابن موسی الرضا

یکشنبه 86/8/27 :: ساعت 7:23 صبح

هجرت امام رضا(ع) به ایران

عصر رضوى

حضرت امام رضا - علیه السلام - پس از شهادت پدر بزرگوارش، در سال‏183 هجرى در 35 سالگى، عهده‏دار مقام مامت‏شد. دوره امامت ایشان بیست‏سال بود که ده سال نخست آن با خلافت «هارون‏الرشید»، پنج‏سال با خلافت «محمد امین‏» و پنج‏سال آخر با خلافت «عبدالله المامون‏» معاصر بود.

با شهادت امام موسى کاظم(ع)، سیاست ضد علوى عباسیان با شکست مواجه شد. مردم بیش از پیش به اهل بیت عصمت(ع) گرایش پیدا کردند و این گرایش حتى در میان خانواده خلفا و درباریان نیز رسوخ کرد. چنانکه گویند: زبیده، همسر رشید و نوه منصور و بزرگترین زن عباسى، شیعه شد و چون هارون الرشید از آن آگاهى یافت، سوگند خورد که طلاقش دهد. روایت‏شده است که وقتى جسد مطهر امام کاظم(ع) را به جمع پاسبانان حکومت آوردند و با سخنان زشت‏خبر مرگ آن بزرگوار را اعلام کردند، سلیمان، پسر منصور دوانیقى، فرزندان و غلامانش را فرمان داد جلوى این کار را بگیرند. او، خود، با پاى برهنه در پى جنازه حرکت کرد و قضیه را کتبا به اطلاع هارون الرشید رساند. هارون در پاسخ گفت: اى عمو، صله رحم کردى، خداوند به تو پاداش نیک دهد; به خدا سوگند، سندى بن‏شاهک این کار را به دستور ما انجام نداده است.

همه این کارها به خاطر هراس از شورش علویان سامان یافت. چه اینکه سلیمان بن ابى‏جعفر نیز از برگزیدگان دولت عباسى بود. مؤید این سخن اظهارات هارون در پاسخ به یحیى بن‏خالد برمکى است. یحیى نخست در باره امام کاظم(ع) سعایت کرد و مقدمات شهادت آن حضرت را فراهم آورد; آنگاه در باره امام رضا(ع) به هارون گفت: پس از موسى بن‏جعفر پسرش جاى او نشسته، ادعاى امامت مى‏کند.

هارون، از عواقب قتل موسى بن‏جعفر(ع) بیم داشت، به یحیى گفت: آنچه با پدرش کردیم کافى نیست؟ مى‏خواهى یکباره شمشیر بردارم و همه علویان را بکشم؟

امام رضا(ع) با استفاده از فرصت‏بدست آمده، آشکارا اظهار امامت کرده; در حالى که مى‏دانیم امام صادق(ع)، پنج نفر را وصى خود خواند تا وصى برگزیده از گزند دشمنان در امان ماند.

بدین ترتیب باید گفت که عباسیان طى 15 سال آغازین امامت امام رضا(ع) یا در هراس از علویان به سر مى‏بردند و یا به منازعات داخلى بین دو برادر، امین و مامون، مشغول بودند. سرانجام، پنج روز پیش از پایان محرم سال 198 ق، امین از خلافت‏خلع و به قتل رسید. در این دوره حکومتهاى مستقلى چون «ادارسه‏» و «اغالبه‏» پاى گرفتند و قیام ابوالسرایا روى داد. در این قیام بیش از بیست‏هزار نفر شرکت داشتند و شهرهاى زیادى به تصرف قیام‏کنندگان در آمد. در سال‏199 هجرى، ابوالسرایا به دست نظامیان مامون کشته شد.

نام برخى از والیان شهرهاى تصرف شده چنین بود:

والى کوفه; اسماعیل بن‏على بن‏اسماعیل بن‏امام جفعرصادق(ع)والى یمن; ابراهیم بن‏موسى بن‏جعفر(ع)والى اهواز; زید بن‏موسى بن‏جعفر(ع) (زیدالنار)والى بصره; عباس بن‏محمد بن‏عیسى بن‏محمد بن‏على بن‏عبدالله بن‏جعفر بن‏ابیطالب‏والى مکه; حسن بن‏حسن افطس‏والى واسط; جعفر بن‏محمد بن‏زید بن‏على‏واسط; حسین بن‏ابراهیم بن‏امام حسن(ع)

ولایتعهدى امام رضا(ع)

تزلزل شخصیت مامون و قیامها و حکومتهاى مستقلى که در اندک مدتى جان گرفته بود، او را بر آن داشت تا به همان سیاست پیشین عباسیان، که با شعارهایى به نفع علویان حکومت عباسى را از آن خود ساختند، تمسک جوید و رژیم عباسى را با تدبیرى زیرکانه از سقوط حتمى نجات بخشد.

بیشتر حکومتهاى به استقلال رسیده و عموم قیام کنندگان و رهبران آنها از خاندان پیامبر بودند. چنانکه در قیام ابوالسرایا دو تن از برادران امام رضا(ع) ولایت‏یمن و اهواز را به دست گرفته بودند. مامون، که پس از شهادت امام کاظم(ع) از امامت على بن‏موسى الرضا(ع) آگاهى داشت، وى را ولیعهد خود ساخت تا آتش انقلابها و شورشهاى شیعى را فرو نشاند.

احمد شبلى مى‏گوید: ... چه بسا انگیزه بیعت گرفتن مامون براى ولایتعهدى امام رضا(ع) آن بود که مى‏خواست‏به آمال اهل خراسان پاسخ بدهد; زیرا آنان به اولاد على(ع) تمایل بیشترى داشتند.

علامه جعفر مرتضى حسینى مى‏گوید:

در ارزیابى شورشهاى ضد عباسى به این نکته پى مى‏بریم که از سوى علویان خطرى جدى آنان را تهدید مى‏کرد; زیرا این شورشها در مناطق بسیار حساسى برمى‏خاست و رهبریشان نیز در دست افرادى بود که از استدلال قوى و شایستگى غیر قابل انکارى برخوردار بودند و بدان لحاظ هرگز با عباسیان قابل مقایسه نبودند.

اینکه مردم رهبران این شورشها را تایید مى‏کردند و دعوتشان را به سرعت پاسخ مى‏گفتند، خود دلیلى بود بر میزان درک طبقات مختلف ملت از خلافت عباسیان و نیز شدت خشمشان که بر اثر استبداد، ظلم و رفتارشان با مردم و بویژه با علویان برانگیخته شده بود.

در این میان، مامون بیش از هر کس دیگرى مى‏دانست که اگر امام رضا(ع) بخواهد از آن فرصت استفاده کند و به تحکیم موقعیت و نفوذ خویش بر ضد حکومت جارى بپردازد، چه فاجعه‏اى در انتظارش است.

با توجه به موقعیت پیش آمده، مامون باید دست‏به کارى مى‏زد تا از ورطه هلاکت رهایى یابد. فرو نشاندن شورشهاى علویان، مشروعیت‏بخشیدن‏به حکومت عباسى، از میان بردن محبوبیت علویان، جلب اعتماد و مهر اعراب، خشنود ساختن عباسیان، مستمر ساختن تایید ایرانیان، تقویت‏حسن اطمینان مردم به خلیفه‏اى که برادر خود را کشته است و از میان بردن خطر قیام رضوى بخشى از حقایقى بود که مامون را در اندیشه نیرنگ فرو برد. او چنان اندیشید که براى خلافت امام رضا(ع) از مردم بیعت‏بگیرد، تا امام را خلیفه مسلمانان و امیر بنى‏هاشم، اعم از عباسیان و طالبیان، قرار دهد. حضرت امام رضا(ع) با پیشنهاد مامون مخالفت کرد. اصرار مامون و خوددارى امام دو ماه به طول انجامید. سرانجام خلیفه به حضرت رضا(ع) چنین پیام داد:

«... تو همیشه به گونه ناخوشایندى با من برخورد مى‏کنى، در حالى که تو را از سطوت خود ایمنى بخشیدم. به خدا سوگند، اگر ولیعهدى را پذیرفتى که هیچ، و گر نه مجبورت خواهم کرد که آن را بپذیرى، اگر باز همچنان امتناع بورزى، گردنت را خواهم زد».

ناگفته پیداست که پیشنهاد خلافت هرگز جدى نبود، چگونه ممکن بود مامون، که براى به دست آوردن خلافت‏برادرش را از میان برد و عباسیان را از خود رنجاند، آن را به امام(ع) واگذار کند؟

این برنامه، مقدمه مساله ولایتعهدى امام رضا(ع) بود; مساله‏اى که حضرت(ع) دلایل پذیرش آن را چنین بیان کرده است:

1. روزى «ابن‏عرفه‏» از امام پرسید: به چه انگیزه‏اى وارد ماجراى ولعیهدى شدى؟ امام جواب داد: به همان انگیزه‏اى که جدم على(ع) را به ورود در شورا وادار کرد.

2. امام در پاسخ ریان، یکى از یارانش، فرمود: ... خدا مى‏داند چقدر از این کار بدم مى‏آمد. ولى چون مرا مجبور کردند که میان کشته شدن یا ولایتعهدى یکى را برگزینم ... در واقع این ضرورت بود که مرا به پذیرفتن آن کشانید و من تحت فشار بودم.

در این روایت امام پذیرش ولایتعهدى را به پذیرش خزانه‏دارى از سوى حضرت یوسف مانند مى‏کند.

مامون در برابر اعتراض عباسیان به مساله ولایتعهدى امام رضا(ع) چنین گفت: «این مرد کارهاى خود را از ما پنهان کرده، مردم را به امامت‏خود مى‏خواند. ما او را بدین جهت ولیعهد قرار دادیم که مردم را به خدمت ما بخواند و به ملک و خلافت ما اعتراف کند. در ضمن شیفتگانش بدانند که او چنانکه ادعا مى‏کند نیست و این امر (خلافت) شایسته ماست نه او. همچنین ترسیدیم اگر او را به حال خود بگذاریم، در کار ما شکافى به وجود آورد که نتوانیم آن را پر کنیم و اقدامى علیه ما بکند که تاب مقاومتش را نداشته باشیم. اکنون که این شیوه را پیش گرفته، در کارش مرتکب خطا شدیم، و با بزرگ کردن او خود را در لبه پرتگاه قرار دادیم، نباید در کارش سهل‏انگارى کنیم. بدین جهت‏باید کم‏کم از شخصیت و عظمت او بکاهیم; باید او را پیش مردم به صورتى درآوریم که از نظر آنها شایستگى خلافت نداشته باشد. سپس در باره او چنان چاره‏اندیشى کنیم که از خطرات احتمالى‏اش جلوگیرى کرده باشیم‏».

هجرت امام رضا(ع) به ایران

وقتى کار امین پایان یافت و حکومت مامون استقرار پذیرفت. مامون ضمن نامه‏هاى متعدد از امام رضا(ع) خواست تا همراه بزرگان علوى به خراسان بیاید و چون با مخالفت امام رو به رو شد، پیکى براى انتقال امام رضا(ع) روانه مدینه کرد.

صدوق از محول سجستانى نقل مى‏کند: زمانى که پیکى براى بردن امام رضا(ع) به خراسان وارد مدینه شد، من آنجا بودم. امام براى خداحافظى از رسول خدا(ص) به حرم آمد. او را دیدم که چندین بار از حرم بیرون آمده، دوباره به سوى آرامگاه رسول خدا(ص) بازگشت و با صداى بلند گریست. من به امام نزدیک شده، سلام کردم و علت این امر را جویا شدم. امام در جواب فرمود: «من از جوار جدم بیرون مى‏روم و در غربت از دنیا خواهم رفت...»

حسن بن‏على وشاء نقل مى‏کند که، امام به من فرمود:

وقتى خواستند مرا از مدینه بیرون ببرند، اعضاى خانواده‏ام را جمع کردم و دستور دادم برایم چنان گریه کنند که صدایشان را بشنوم. سپس میان آنها دوازده هزار دینار تقسیم کردم و گفتم: من دیگر به سوى شما باز نخواهم گشت.

مامون دستور داد امام رضا(ع) را از مسیر بصره، اهواز و فارس به مرو ببرند. چون بیم آن داشت اگر امام از راه کوفه، جبل و قم حرکت کند، مهرورزى شیعیان شهرهاى فوق، حکومت مامون را به خطر اندازد. «تاریخ قم‏»، که از کهن‏ترین کتب موجود جهان تشیع است، هجرت امام رضا(ع) را چنین نقل مى‏کند:

«... مامون رضا را از مرو به مدینه در صحبت رجاء بن‏الضحاک به راه بصره و فارس و اهواز [به طوس آورد]و از براى او در آخر سنه ماتین بیعت‏به ولایت عهد بستند و امام على بن‏موسى الرضا علیهما السلام را به طوس زهر داد و روز دوشنبه، شش روز از ماه صفر مانده، سنه ثلاث و ماتین مدفون آمد و عمر او چهل و نه سال و چند ماه بوده است، و مدت ولایت عهد دو سال و چهار ماه و قبر و تربت او به دیهیست از دیههاى طوس که آنرا سناباد مى‏خوانند، به نزدیک نوقان در سراى حمید بن‏عبدالحمید الطائى الطوسى در پهلوى رشید...».

هجرت امام رضا(ع) یک مهاجرت سیاسى اجبارى بود که در سال 200 هجرى به دستور خلیفه وقت انجام شد. مسیر هجرت امام از مدینه به مرو چنین است:

1. مدینه‏2. مکه (برخى این شهر را مسیر هجرت نمى‏دانند).

3. نباج‏4. بصره‏5. اهواز6. اربق (اربک)7. ارجان (بهبهان)8. ابرکوه (ابرقوه)9. ده شیر (فراشاه)10. یزد11. قدمگاه خرانق (مشهدک)12. رباط پشت‏بادام‏13. نیشابور14. قدمگاه نیشابور15. ده سرخ‏16. طوس‏17. سرخس‏18. مرو

در جریان هجرت حضرت رضا(ع) سه مساله عمده روى داد که به ترتیب عبارت است از: بیمارى آن بزرگوار در اهواز، استقبال مردم در نیشابور و بیان حدیث‏سلسلة الذهب و زندانى شدن در سرخس.

با توجه به استقبال بى‏نظیر مردم نیشابور از امام رضا(ع) و بیان حدیث‏سلسلة الذهب از سوى آن حضرت، رژیم عباسى چنان شایع کرد که امام رضا(ع) ادعاى الوهیت کرده، او را بدین اتهام در سرخس زندانى ساخت. اینکه امام(ع) چه مدت در زندان بود، معلوم نیست. ولى این واقعه نشان مى‏دهد که پذیرش ولایتعهدى امرى تحمیلى بود. با ورود امام به مرو، مامون براى انجام یافتن نقشه‏اش استقبال باشکوهى از وى به عمل آورد و پس از پذیرش ولایتعهدى از سوى امام، به نام آن جناب سکه زد

 


¤نویسنده: مهدی بهمنی

? نوشته های دیگران()

! ولادت حضرت معصومه مبارک

دوشنبه 86/8/21 :: ساعت 11:44 صبح

 
حضرت معصومه(س) پیراسته از زشتیها و شبنم معطر آفرینش
 
   
اول ذیقعده سالروز ولادت حضرت معصومه (س) است،
  بانوی بزرگواری که عصمت مادر خود حضرت زهرا (س)  
 در او تجلی یافت، وی بانویی بهشتی، غرق در عبادت
         و نیایش، پیراسته از زشتیها و شبنم معطر آفرینش است      
                                                                         ادامه مطلب...

¤نویسنده: مهدی بهمنی

? نوشته های دیگران()

<      1   2   3      >

! لیست کل یادداشت های این وبلاگ