ورزشی - ****شهدا شرمنده ایم**** شهدا شرمنده ایم
سفارش تبلیغ
صبا ویژن
اوقات شرعی
امروز : پنج شنبه 103 آذر 8
u ****شهدا شرمنده ایم****

[ و چون گفته خوارج را شنید که حکومت جز از آن خدا نیست ، فرمود : ] سخن حقّى است که بدان باطلى را خواهند . [نهج البلاغه]

:: خانه

:: مدیریت وبلاگ

:: پست الکترونیک

:: شناسنامه

:: کل بازدیدها: 236522

:: بازدیدهای امروز :26

:: بازدیدهای دیروز :6

vپیوندهای روزانه

سایت مراجع معظم تقلید و علماء شیعه [154]
بهترین یادگاری [237]
بروبچ قمی حالشو ببرن [209]
فارسی نگار [80]
کانون هادیان امت (مسجد امام هادی قم) [115]
.: جدول لیگ برتر :. [162]
دیکشنری [158]
استقلالیها [542]
ایران ورزشی [159]
روزناما خبرورزشی [227]
به لحظه ترین اخبار فوتبال ایران [164]
هیئت انصارالمهدی [218]
جگر داری بیا تو [482]
[آرشیو(13)]

vدرباره من

****شهدا شرمنده ایم****

مدیر وبلاگ : مهدی بهمنی[186]
نویسندگان وبلاگ :
داداش کوچولو
داداش کوچولو (@)[8]

عبدالله
عبدالله (@)[22]


گاه سکوت یک دوست معجزه میکنه ، و تو می آموزی که همیشه ، بودن در فریاد نیست

vلوگوی وبلاگ

****شهدا شرمنده ایم****

v لینک وبلاگ دوستان

دشت جنون
اس ام اس عاشقانه
بنده ی خدا
یک کلمه حرف حساب
اردبیل شهری برای همه
دوباره سبز می شویم...
نور
جاده خاطره ها
بانک مقالات روانشناسی
صفحات انتظار در فراق گل نرگس
سوز و گداز
طلبه میلیونر
کشکول
حسن تنهاترین سردار دنیاست
.: شهر عشق :.
پر شکسته
* امام مبین *
منتظر ظهور

v لوگوی وبلاگ دوستان
















vفهرست موضوعی یادداشت ها

فناوری اطلاعات[116] . موبایل و ترفند[5] . فوتبال[3] . عکسها و تصاویر جالب[2] . ترفند[2] . کامپیوتر[2] . ویندوز[2] . کامپیوتر . کلیپ بورد . کفش . مایکروسافت . مجتبی جباری . مرورگر . نرم افزارهای عیب یابی . همجنس‌بازی . واعظی آشتیانی . وسواس . ترفندستان . حافظه . روسپیگری . سکس . سوسک . سیستم عامل . شهادت . شهدا . شیطان . عجیب‌ . عطار . عید غدیر خم . غزه . فاطمه معصومه . فراکسیون . فوق العاده . فیلمهای سکسی . قطبی . SMS . آبی . استقلال و منصوریان و امیر قلعه نویی و داش علی منصوریان . اسقلالی . اعتیاد . اعیاد و عزاداریها . المپیک . المنتظر . امام رضا(ع) . امام صادق . امیر قلعه نوعی . اینترنت . اینترنت اکسپلورر . بسیجی . بیت‌المال . پرسپولیس . تجاوز جنسی .

vمطالب قبلی

فمژناوری اطلاعات
دانشگاه مجازی
ایمیل و اینترنت
عکسها و تصاویر جالب
مذهبی
عاشقانه
اجتماعی
ورزشی
مناسبتها
متفرقه
اس ام اس
داستان و مطالب جالب
علمی
سیاسی

vآهنگ وبلاگ

vوضعیت من در یاهو

یــــاهـو

vاشتراک در خبرنامه

 

! با مهدی رحمتی از1/1/1362 تا 1/1/1392: من گلر سابق تیم ملی هست

دوشنبه 92/1/12 :: ساعت 9:44 صبح

لیگ برتر - سید مهدی رحمتی از روزهای خوش و تلخ فوتبالش می گوید از عکس هایی که خاطرات فوتبالی اش را ساخته اند.

این یک مجموعه بی نظیر است از مهدی رحمتی از عکس هایی که هیچ وقت ندیده اید. با او آلبوم خاطراتش را ورق زده ایم از روز تولد تا عید امسال. برای مان از خاطراتش گفته. از صحنه هایی که برایش خاطره انگیز شده یا صحنه های تلخی که در ذهنش کابوس ساخته است. او که حالا عنوانش گلر سابق تیم ملی است از همه سال هایی می گوید که طی کرده تا از نازی آباد به شهرک غرب رسیده. از اوج گمنامی تا قله شهرت.


1. این عکس که یادم نمی آید کی بوده. از آن موقع که چیزی یادم نیست. فکر کنم هنوز یک ماهم هم نشده بود. ان موقع سال 62 بوده فکر کنم فروردین 1362! نه شوخی کردم آن موقع سال 61 بوده قبل اینکه شناسنامه ام را کوچک کنم! آن موقع هنوز صغر سن نداشتم.

2. این خانه پدر بزرگم در اسکو است. این پسر عموها و دختر عموهایم هستند ، این فکر کنم علی پسرم باشد که خیلی شبیه منه! خدا بیامرزه پدربزرگم را باغدار بود. ما تهران بودیم ولی برای تعطیلات عید بود که رفتیم آنجا . رفتیم عید آنجا می بینی که تو عید برایم تولد گرفتند. ما تو خانواده مان ورزشکار نداشتیم. فکر نمی کنم هیچ کس باورش می شده یکی از ما بتواند ورزشکار شود.


3. این خانه پدربزرگ مادری ام است در نازی آباد. این هم علی نیست، خودم هستم. راستش هنوز به سنی نرسیده بودم که یادم باشد انجا چه کار می کردم ولی از 5 سالگی به بعد هر سئوالی بپرسی جوابش را می دهم. آن موقع هم سنم واقعی واقعی بوده. خیالت جمع!


4. علی خیلی شبیه منه . خیلی هم رفتارش شبیه خودمه . هم کم حوصلگی اش ، هم نوع حرف زدنش. اصلا کلا همه کارهایش. الان وقتی علی را می بینم یاد خودم می افتم. واقعا رفتارهای مان خیلی به هم نزدیک است. من هم بچگی ام همین قدر شیطون بودم.


5. این سال اول ابتدایی است ، در گروه سرود و تئاتر مدرسه.این هم من هستم. در گروه سرود همه می خواندند ولی من تک خوان گروه سرود بودم ! البته به خوبی آرش برهانی نمی خواندم. صدایم به خوبی آرش نبود.آرش یه دونست. همین یک دونه ، کلا!


6. این هم من و بابام در اولین سفر به شیراز . یادش به خیر بابا چه خوش تیپ بوده و جوان. او الان دیگر شیراز زندگی می کند.


7. اینجا 6 سالم بوده بابام یک دوست هندی داشت ، با آنها می رفتیم اسکی . این هم باید پیست دیزین باشد.


8. این اولین باری است که رفتم روی زمین چمن و اولین باری که لباس فوتبال تنم کردم. آن سال ها هافبک راست و فوروارد بازی می کردم. بعد نمی دانم چطور دروازه بان شدم. اینجا استادیوم شهید قیانوری است.

....
9. ....( یک عکس ویژه از مهدی رحمتی در تونل ورزشگاه آزادی. مهدی درباره این عکس حرف هم می زند. درباره 8 سالگی و دوستی پدرش با دروازه بانی سرشناس. البته می خواهد این عکس منتشر نشود.)


10. این هم بهترین وقت زندگی آدم است. وقتی که می خوابی و به هیچ چیز فکر نمی کنی. آن وقت ها خیلی خوب می خوابیدیم اما الان دیگر کمتر چنین فرصت هایی پیش می آید.


11. اولین سفر به اصفهان با اردوی مدرسه. راهنمایی می رفتم . از طرف مدرسه برده بودندمان اصفهان و این هم عکس یادگاری است کنار زاینده رود. آن وقت ها آب هم داشت! ببین چه خوش تیپ هم بودم در 12 سالگی.


12. اینجا تیم محله است در نازی آباد. این مرتضی اسدی است و محمد اسماعیلی است و چند تا دیگر از دوستان. تیم محل مان است دیگر. خلاصه هر جا کاپی بود ، تیغی ، کاپی می رفتیم و کار را در می آوردیم. باخت تو کارمان نبود. اینجا هم اول شدیم!


13. سعید لطفی ، رامین محرم نژاد ، ایمان پروا ، جواد آشتیانی، پسر چه تیمی ! راضی باش آن موقع هم گلر ذخیره نداشتم همین خودم یک دانه بودم. من از اولش هم همین جوری بودم. مهدی امیر آبادی هم نگاه کن. من نمی دانم این دماغ چه مشکلی داشت که رفت عملش کرد!


14. خدا وکیلی بدن را ببین جوان بودم چه می کردم! این باید برای تمرین های تیم قطبی باشد. من سپک تاکرا را از زمان فجرسپاسی در تمرینات انجام می دادم. آنجا با حسین آشنا و علی علیزاده کری داشتیم. کلا پرش های خوبی دارم با قد کوتاهی که دارم خوب می پرم . پارسال سر سپک تاکرا کمرم آسیب دید و بعد از آن دیگر بازی نکردم.


15. آی باختیم اینجا. من تو این بازی چه گلی را خراب کردم. این بازی های گوانگژو است. ما خوب شروع کردیم ولی پایانش خیلی خوب نبود. من وقتی شاغلام برای این بازی ها زنگ زد نتوانستم به او نه بگویم با اینکه خیلی فشار بازی ها زیاد بود اما نتوانستم نه بگویم. او حق پدری به گردن من دارد.


16. نمی دانم چرا هر جایی دعوا می شود من هم هستم! از تمرین تیم ملی رفتم سر تمرین استقلال ، دیدم دارند دعوا می کنند. مجبور شدم بروم جدای شان کنم. سنگ را نگاه کن توی دست شان .


17. این هم که حنیفه. ماشالله ، عاشقشم. الان غصه ام گرفته چطور برم اردو وقتی نیست. اینجا دارم به امیر خان می گم ، امیر خان از حنیف به دل نگیر . دارم او را قانع می کنم که هرچی به حنیف بگی فرقی نداره. یعنی انگار هم سن علی منه. به هیکلش نگاه نکنین خیلی بچه ساده و بی ریایی هستش و چوب همین سادگی اش رو هم می خوره! البته مطمئنم که امیر خان هم بزودی اجازه می دهد که او به تیم برگرده. چون او هم حنیف را خیلی دوست داره. برای همین از دستش ناراحت شده.


18. این هم که آقای کروش هستن. مربی من بودند در تیم ملی . من هم که گلر سابق تیم ملی هستم سید مهدی رحمتی! برایش در راه صعود به جام جهانی آرزوی موفقیت می کنم و همان طور که قبلا هم گفتم اگر دعوت شوم همیشه در خدمت تیم ملی کشوم خواهم بود . مثل یک سرباز.


19. این باید زمان امیر قلعه نویی در تیم ملی باشد. بعد از این بازی رفتیم برای جام ملتهای 2007. من تو این تیم فیکس بودم ، بعد از اینکه در مکزیک 4 گل خوردم ذخیره شدم و فرصتی بدست نیاوردم.


20. این هم که احمد آقا عقاب آسیا. در هر رشته ای یکسری اسطوره وجود دارند. فکر می کنم من هم با این قد و این دست های کوچک خیلی برایم سخت باشد که تا این حد برسم ولی احمد آقا از نظر هیکل و استایل واقعا مناسب گلری بود. و از نظر دروازه بانی و اعتماد به نفس یک دونه بود. البته مردم با احمد آقا و آن نسل خاطرات خوبی دارند. شاید من هم اگ دوران فوتبالم در آن سال ها می گذشت ، می توانستم برای مردم خاطرات خوب بسازم.


21. واقعا آن بازی یکی از بهترین روزهای زندگی ام بود. بازی با شاهین در فینال جام حذفی. حالا پوشیدن ناصرخان حجازی که در دقیقه آخر به ذهنم رسید و به دلم افتاد که این کار را بکنم. ولی آن روز روز خوبی برایم بود و در پایانش توانستم اسم پیراهنی که بر تنم داشتم را سر بلند کنم. من از همه پیراهن هایی که در دوران فوتبالم پوشیدم تنها همین یک پیراهن را برای خودم نگه داشتم. از بین همه پیراهن هایم در خانه فقط همین یک پیراهن ا به یادگار نگه داشتم.


22. من تیراندازی ام خیلی خوب است نشستم و داشتم حنیف را تیرکمان مگسی می زدم. آی حال می ده حنیف را اذیت کردن. خیلی خوش می گذره.


23. این اردوی اتریش تیم ملی است در زمان آقای قطبی. سر تمرین این پسر آمده بود. می گفتند شبیه لیونل مسی است. ما هم که دیدیم دست مان به لیونل شان نمی رسد گفتیم لپ های بدلش را بکشیم اقلا! این هم که ابراهیم میرزاپور است. دوست خوبی که 5 سال ذخیره اش بودم ، البته یکسال هم او با من بازی کرد.


24. این اولین بازی من جلوی پرسپولیس است. این اصل عکس است. مربی شاغلام بود. دقیقه 2 بهمن طهماسبی گل زد ، تا دقیقه 90 آی من توپ گرفتم ، آی من توپ گرفتم! واقعا فجرسپاسی یکی از دوست داشتنی تین تیم های ایران است که فوتبالیست های زیادی به فوتبال هدیه کرده. به خصوص در سال هایی که شاغلام آنجا بوده. او در حق بسیاری مثل خود من ، علیزاده ، مهرزاد ، سیاوش و خیلی های دیگ حق پدری داشته . از همه بیشتر هم من. لطفی که او به من کرده را هیچ وقت یادم نمی رود. من در این فصل 11تا پنالتی گرفتم.


25. این هم سال دوم حضورم در فجر است که شدم بهترین دروازه بان لیگ. اینجا 20 سالم بود . من آن فصل کمترین گل خورده را بین همه دروازه بانان لیگ داشتم و شدم گلر فصل. اینجا هنوز متولد سال 61 بودم بعد ها شدم متولد 62


26. اولین قهرمانی لیگ با سپاهان. نمی دانم چرا همه مدال های قهرمانی ام گیر علی می آید. آن روز داشت می گفت امسال حتما قهرمان بشوید من یک مدال دیگر هم بگیرم. مدال ها را می گیرد پس هم نمی دهد.


27. این کیه؟ وای خدا این علیه؟ بابا عجب توپی داره می گیره. عاشق دروازه بانیه. کلا دوست داره و من هم مجبور کرده برایش لباس دروازه بانی بگیرم. البته گل زدن هم دوست داره و کلی هم لباس و استوک حمله داره. ولی خدا کنه فوتبالیست بشه چون کلا شهرت رو خیلی دوست داره. این رو هم بگم که واقعا این دو تا هم علی و هم عطا حسابی به زندگی ما برکت دادن . من و همسرم واقعا از اینکه این بچه ها رو داریم از خدا ممنونیم.

28. این بازی هم که بازی با پرسپولیس است که باختیم. بعد از این بازی رفتیم خواستگاری . آره دیگه با همین تیپ و همین سبیل بعد از بازی رفتیم خواستگاری! چه ریش قشنگی به به! البته آن موقع این تیپ ها مد بود. سال 81 بود که رفتم خواستگاری و ازدواج کردیم. هم تیمی های مان را ببین چه تیمی داشتیم. سیاوش آن موقع تازه آمده بود به بازار!


29. این هم مصدومیتی از ناحیه کمر است که پارسال خیلی اذیتم کرد. تقریبا روزی 4 یا 5 ساعت باید با همین توپ کار می کردم تا اوضاعم خوب بشود.


30. ناصر خان هم در حدی نیستم که درباره اش چیزی بگویم. محبوب همه مردم و اسطوره همه مردم ایران. کسی که همیشه در قلب مردم زنده است. من با ایشان ارتباط نزدیکی داشتم. مدام با ایشان در تماس بودم. متاسفانه نشد که برای شان بازی کنم. 2 سال بود به من بازی نمی رسید و مجبور شدم بروم مس. از خود ایشان اجازه گرفتم.


31. این هم شب رونمایی از لباس هنرپیشگان فیلم اسکاری جدایی است. واقعا کارشان افتخار آمیز بود. البته من خیلی اهل سینما رفتن نیستم. سی دی ها را می گیریم و در خانه تماشا می کنیم. البته جدایی ا استثنا رفتم سینما و دیدم ولی نفهمیدم آخر فیلم چه شد می خواستم اینجا از آقای معادی آخرش را بپرسم که نشد شلوغ شد و وقتش پیش نیامد!


32. اینجا رفتید شایعه درست کردید که داشتیم زیرآب روزنامه ها را می زدیم ولی این کار را نکردیم. ما رفتیم و گفتیم آقای رئیس جمهور یک کمکی به استقلال بکنید. استقلال دارد از بی پولی می میرد. از قبل بازی با کره از مشکلات استقلال برای آقای رئیس جمهور گفتیم. مشکلاتی که هنوز هم ادامه دارد.


33. منصورخان که خوش تیپ ترین مرد روی زمین است. شاهرخ خان هم اصلا نیازی به تعریف ندارد. این هم که عشق من است. این قدری که من از ابراهیم جلوی حنیف دفاع کردم تا سر به سرش نگذارد ، از هر کسی دفاع می کردم مریدم می شد اما نمی دانم چرا هر جا می نشیند از من بد می گوید و من را می جود! ولی ابراهیم هر وقت می آید تو اردوها خیلی روحیه های مان را بالا می برد. فنی اش هم خوب است خیلی خوب فوتبال را آنالیز می کند . ندانی و نشناسی فکر می کنی مربی است!


34. روز بازی با فجر سپاسی که این هوادار دوید آمد توی زمین اولش ترسیدم چون خیلی با سرعت می آمد. لحظه آخر خودم را کشیدم کنار که اقلا تصادف نکنیم . چون اگر می خورد به من بد می افتادیم روی زمین و همه حسابی می خندیدند. بعد هم تا جایی که می شد نگذاشتم اذیت شود. البته اذیتی هم نداشتند ، فقط می خواستند از زمین ببرندش بیرون. ولی قیافه شان غلط انداز بود. من خودم هم که چوب را دیدم ترسیدم گفتم خودم را هم می زنند. آخرش هم که داشت می رفت یک ماچ از ما گرفت. فکر کنم شرطی که بسته بود را برد. امیدوارم دیگر شاهد این صحنه ها نباشیم چون کار خوبی نیست پریدن توی زمین.


35. رفته بودیم برای خلعت تفنگ بخریم. او شکار ، مکار خیلی دوست دارد. رفته بودیم دوربین شکاری برایش بخریم دیدم تفنگش قشنگ است ، برداشتم یک ژستی هم گرفتم. خلعتبری جثه اش کوچک است اما با همان جثه می رود شکار فیل. اصلا خلعت شیر افکن معروف است!


36. بازی ایران و کره است. روز خیلی خوبی بود . همه مردم خوشحال شدند ، خیلی روز خوبی بود. برد شیرینی به دست آوردیم. آن روز فکر کنم شیرین ترین برد فوتبالی چند ساله اخیرمان بود . خدا کند بچه های تیم ملی در 3 بازی آخر طوری نتیجه بگیرند که تیم ملی به جام جهانی برسد. مردم به این شادی نیاز دارند. چشم امید شان به فوتبال است.


37. این هم که دربی 3 بر 2 است. حس خاصی نسبت به ایمون زاید ندارم. به هر حال آن روز خدا به او نظر کرد که آن اتفاق برایش افتاد وگرنه دیگر چنین فرصتی که یک مهاجم این قدر سیع 3 موقعیت گل بدست بیاورد و 3 تایش هم گل شود ، گیرش نمی آید. البته بعد از بازی از تیتر شما ناراحت شدم. اینکه چرا شما گذاشته بودید گلر تیم ملی کشورتان توهین شود. البته اگر الان آن حرف را می زد خیلی مهم نبود چون من دیگر گلر سابق تیم ملی هستم.


38. این هم خداییش پایم صدا کرد بابا از دکتر نوروزی و خانم محمدی بپرسید که من روزی چند ساعت تو کلینیک هستم. پایم آسیب دیده و کشاله ام پاره است. بابا سوزن هایی به پایم می زنند که اگر یکی اش را بخوری دو شب نمی خوابی گاهی از درد کلی به این بنده های خدا مشت می زنم. اهل وقت کشی نیستم. حالا هرچه دوست دارید بگویید . تو بازی ایران و کره هم اگر وقت کشی کرده باشم ، که نکردم ، خوب کردم چون بازی را بردیم و آن همه جمعیت را شاد کردیم. اگر من بازی را زود شروع می کردم و می باختیم ، جایزه نوبل به من می دادند؟


39. به به حاج آقا . خیلی مخلصیم حاج آقا! کجا تشریف دارید حاجی جان؟ دلمان برای تان تنگ شده. حاجی مدیر تیم است دیگر! آن روز هم که تو قطر هی شیرجه می زد ، گرم بود ، گفتم نکن این کار را . 6 تا شیرجه زد آن روز تا 3 روز نمی توانست راه برود. بنده خدا خیلی زحمت می کشد. کاش یکسال این قدی به او پول بدهند که بتواند بدون دغدغه مدیریت کند و پول کافی در دستش داشته باشد.


40. این هم که عکس قشنگی است. می بینی که من هم خیلی خوش تیپ افتادم توش. همین!


41. فرهاد مجیدی از نظر محبوبیت خیلی محبوب است. امسال هم که آمده توانسته خیلی به تیم کمک کند. او کاپیتان تیم است. بحث بازوبند هم بین همه د تیم حل شد. من بازی با راه آهن وقتی به زمین آمد رفتم بازوبند را بگیرم گفت بگذار روی بازویت باشد. بعد از آن هم او و مجتبی گفتند هر کس بازوبند را از ابتدا به دست بسته تا پایانش بازوبند را ببندد. من و مجتبی از قدیم با هم دوست بودیم. یکسری بحث بین مان برده بودند حل شد. با آقا فرهاد هم مشکلی ندارم.


42. فرزاد حاتمی هم خیلی شبیه حنیف است. تقریبا مثل یک بچه 12 ، 13 ساله. تو دوران کودکی شان ماندند. جفت شان خیلی ساده و پاک هستند. ولی مشکل فرزاد این است که مخ آدم را می خورد. خیلی سال است که با او رفاقت دارم. راستش او و حنیف که نباشند دلم در اردو می گیرد.


43. این هم زمین کمپ استقلال است که از نظر سفتی کم از کاشی و سرامیک ندارد. امیدوارم زمین را طوری آماده کنند که خطر مصدومیت مان کم شود. درباره شیرجه ها وقتی دروازه بان باشی همه زندگی ات می شود شیرجه. با شیرجه شروع می کنی و با شیرجه هم به پایان می رسی اما آن زمین خیلی مهم است که به بدنت آسیب نرساند.


44. علی دایی هم آقای دنیا و افتخار فوتبال ایران در دنیاست. خیلی ها شاید اصلا پرچم ما را هم نشناسند ولی علی دایی را می شناسند.


45. نوع گل مهم نیست. من فکر می کنم رو این گل من کمترین تقصیر را داشتم. حتی روی گل لبنان هم من کمترین تقصی را داشتم. این را می توانی از پدر کروش که علاقه ویژه ای به او داری بپرسی. خودش سر میز شام وقتی صحنه گل را دید گفت تو کمترین تقصیر را داشتی. به خصوص گل هایی از این دست ، توپ وقتی از روی سر دفاع رد می شود احتمال زیادی دارد که وارد دروازه شوند


¤نویسنده: مهدی بهمنی

? نوشته های دیگران()

! مروری بر زندگی فوتبالی فیروز کریمی/ مردی که اخم می کند و همه را

دوشنبه 92/1/12 :: ساعت 9:40 صبح

فیروز کریمی؛ 5 سال قبل او بی شک ستاره مربیان ایرانی بود. او که از تظر فنی بی نظیر بود و هر کاری که می خواست با تیم هایش انجام می داد. کریمی اما یکباره به لیست سیاه رفت و اضطراب به کارش افتاد. او که خیلی جدی با حرف هایش لبخند را به لب همه می نشاند و عادت داشت به انتقاد از شرایط با زبان طنز ، می گوید این وظیفه اش بوده که مشکلات را بگوید . می گوید با همان سوزن فرفره و میخ طویله گفتن هایش بوده که حالا لیگ 4 تا زمین استاندارد دارد.
1. این تصویر مربوط به دوران من در صبا است. صبا تیم خوبی بود که دیر به دست من رسید، تنها 17 روز مانده به مسابقات. اما تیم ایده الی بود چرا که مدیر باشگاه آقای ملاحی بود و سرپرست تیم آقای پیامبری. این مثلث قهرمان آسیا شده بود و می توانست حرف های زیادی برای گفتن داشته باشد. بازیکن ها هم بازیکن های خوبی بودند. شما همین عکس را نگاه کنید، هم یحیی را داشتیم و هم محسن. در کل تیم توانمندی بود. آن تیم 5 هفته اول تنها 3 امتیاز گرفت، 3 مساوی و دو باخت. اما در پایان کمترین باخت و بهترین خط دفاع لیگ برای ما بود. اگر در آخرین بازی هم آقای رحیمی مقدم آن پنالتی کمدی را برای راه آهن نمی گرفت، سهمیه لیگ قهرمانان آسیا را به دست می آوردیم. آن سال به زعم کارشناسان 90 که به هر حال با فدراسیون فوتبال هم هماهنگ هستند، 13 امتیاز از ما کسر شد و در نهایت با دو امتیاز کمتر آسیایی نشدیم. در مورد یحیی هم باید بگویم که او بازیکن بسیار خوبی بود و از هوش سرشاری بهره می برد. یحیی بیشتر از توانمندی جسمی اش از توانمندی ذهنی اش استفاده می کند. همین مسئله باعث شد که در دنیای مربیگری هم موفق باشد.
2. دوران استقلال است. این بازی ای بود که دو قلوی پای چپ من پاره شد اما نمی دانم کدام بازی است. دوران سختی بود. استقلال تیمی مردمی است و نباید هیچ وقت ضعیف باشد. پرسپولیس و استقلال باید همیشه پرسپولیس و استقلال باشند. این در تمام دنیا وجود دارد. تمام قطب های دنیا باید همواره فوتبالی قوی داشته باشند. هر زمان یکی از این قطب ها تضعیف شود شما اطمینان داشته باشید که به فوتبال آن کشور صدمه می رسد. امسال هم این وضعیت گریبانگیر فوتبال ما شد. استقلال تیم عزیزی است و یکی از دلایل رفتن من به استقلال خود ناصر خان بود.
3. این عکس من را یاد دوران گذشته انداخت. من از طریق سعید رمضانی مشکلات ناصر خان را متوجه شدم و در اصل قبول پیشنهاد استقلال نوعی رفاقت بود که به نظر من در آن مقطع هم ثمربخش بود. به نظر من در عالم رفاقت هر صدمه ای که به کسی برسد اشکال آفرین نمی شود.
4. خدا روحش را شاد کند. ناصر خان به فوتبال ما خدمت زیادی کرد. دوران خوبی بود، کاشکی می توانستیم بیشتر از وجود او بهره ببریم. به نظر من در قالب مدیریت می توانست به هر کادری کمک کند، به ما هم در آن مقطع کمک بسیاری کرد.
5. این پاس است. تیمی که قهرمان آسیا شد. احتمالا این عکس هم مربوط به بازیهای آسیایی می شود. من در آن زمان پنجمین سال مربیگری ام را پشت سر می گذاشتم. تیم بسیار جوانی در اختیار داشتم. البته این عکس تیم اصلی ما را نشان نمی دهد و مربوط به دیدار مقابل پاکستان است. بهزاد غلامپور، اصغر مدیرروستا، اکبر یوسفی، مهدی تارتار، رضا امری و خیلی های دیگر در این دیدار حضور نداشتند.
6. من و امیر قلعه نویی. امیر در شاهین بازی می کرد و من در پاس. پست تخصصی من دفاع وسط بود. به نظر من فوتبال پاس زیباترین فوتبالی بود که ارائه می شد. فوتبالی هدفمند و کاملا قدرتی. به همین خاطر سالیان سال حرف اول را در فوتبال کشور می زد. جام تخت جمشید در 5 دوره برگزار شد که پاس در 2 دوره آن قهرمان شد.
7. این ایام محرم است. به هر حال خدا باید لیاقت دهد که همیشه این ایام را داشته باشیم. این عکس جز خاطرات ارزشمند من به شمار می رود.
8. تاکتیک این حرکت یعنی «انجام شرح وطایف با گرو حمله کردن». یعنی دفاع را ببندید، حمله کنید و مواظب ضد حمله ها هم باشید. بچه های من الان معنی تمام این حرکت ها را می دانند و جز رمز های ماست.
9. این عکس در مسجد سلیمان است. در اینجا به لاری رفته بودیم برای حمایت از کاندیداتوری یکی از نامزدها.
10. این آخرین سال بازیگری من است، مربوط به دیدار با استقلال یا پرسپولیس است. کاپیتان ما علی مناجاتی بود.
11. این مربوط به قهرمانی در آسیا است. این تیم اصلی ما بود و نسبت به عکس قبلی تیم کامل تری است. اصولا مکتب پاس مکتبی مربی ساز بود و خیلی از بچه های آن زمان ما به مربیان بزرگی تبدیل شدند.
12. دیگر نمی توانم از این کارها بکنم به جز زمانی که عصبی می شوم (می خندد). به راحتی یک متر و نیم بالاتر از زمین هستم. مواقعی که عصبی می شوم از این هم بیشتر می پرم و شاید بتوانم از بالای تیر دروازه هم بپرم!
13. دقیقا نمی دانم این عکس العمل برای چیست اما اطمینان دارم که برای اشتباه بازیکنانم بوده. این عکس مرا به یاد «غارتگر جنگل می اندازد». همان آدمی که ماسک دارد و با آرنولد می جنگد.
14. این شب تاسوعا و نذری آن است. فکر می کنم مربوط به همین امسال هم می شود.
15. این شاهین بوشهر است. جایی که حتی ایوان پتروویچ هم قرآن را می بوسد و از زیر آن رد می شود. البته آنها هم افراد معتقد و خوبی هستند. من این بازیکنان را به حضرت عیسی (ع) متوسل می کنم. مسیحیان از نظر ما پاک هستند. اینها به یک پیامبر مظلوم منتصب هستند، پیامبر رحمت و مودت. حضرت عیسی مسیح (ع) پیامبر مودت ادعیان بوده است. افتخار ما مسلمان ها این است که همه این ادیان الهی را قبول داریم. به خصوص مسلمانان شیعه. همه این ادیان را هم در ایران داریم. من در طول دوران مربیگری ام بیشترین محبت را به اقلیت ها داشتم.
16. پرویز خان است. احتمالا دارم سربه سر او می گذارم! نمی دانم دقیقا چه چیزی به او گفتم اما شاید از اینکه وزن کم کرده متعجب شدم. پرویز خان از پشت هیکل تراشیده ای دارد اما از جلو اوضاع متفاوت است!
17. این عکس من و دنیزلی است در استادیوم آزادی. در اینجا دو تا واشر آب در جیب او انداختم و گفتم که چرا مهره مار به ورزشکاه آورده ای؟! گفت من مهره مار نیاوردم. من هم گفتم اگر شما را بگردم اشکالی ندارد؟ اول به جیب های شلوار او دست زدم و بعد از آن به جیب های پیراهن او رسیدم و واشر ها را درآوردم. به او گفتم اینها چیست؟ دنیزلی هم گفت به خدا قسم نمی دانم. هنوز مشغول این بحث ها بودیم که در دقیقه 3 بازی گل اول را به آنها زدیم. سر همان گل هم بازی را یک بر صفر باختند.
18. امیر خان. به هر حال همه مربیان برای ما عزیزند اما امیر خان یک ویژگی خاص دارد. ویژگی او هم دوستی دیرینه ما است. به نظر من تیم ملی ما بیشتر از این ها می توانست از او بهره ببرد.
19. علی دایی. فکر می کنم این عکس در بوشهر باشد. در جیب او چیزی نینداختم چرا که علی آقا هم رفیق ماست و هم افتخار فوتبال ما. زمانی که من دستیار آقای استانکو در تیم ملی بودم با او به عنوان مربی هم کار کرده ام.
20. این عکس مربوط به چه چیزی است را نمی دانم. یادم نمی آید.
21. این هم جز تکنیک ها و علایم من است. این ها جز محرمیات است و آن را لو نمی دهم.
22. این آخرین بازی ما با استقلال است که 3 بر صفر بازنده شدیم. در اصل تنها روزی بود که من بدون کارت و فقط از باب رفع تکلیف آمدم. در این صحنه داشتم یکی از بچه ها را توجیه می کردم.

 


¤نویسنده: مهدی بهمنی

? نوشته های دیگران()

! تاریخ سازان استقلال

چهارشنبه 91/10/27 :: ساعت 7:59 صبح

اسامی بازیکنان دوچرخه سواران در دهه 20
 
مرحوم علی دانایی فرد، امیر افشار، نادر افشار، مسعود خسروپناه، عارف قلیزاده، ناصر ملکی، آشوت آودیان، حسن کردستانی، ژرژ مارکاریان، محمدرضا حاتم، امیر خلیلی، بیوک جدیکار، فریدون مهدیون، محمود بیاتی، خسرو هورشید، فتح اله مین باشیان، کوتانچیان، حراج چی، پیرو، کارلو، شوقی، مسرورچیان، جاویدان، مشوقی، جلالی، صمدیان، منصور، پرویز عمواوغلی، نوری، تفرشی، حریرچی، باباجان
سرمربی: مرحوم علی دانایی فرد
کاپیتانها: جاویدان- محمدرضا حاتم
اسامی بازیکنان تاج در دهه 30
 
مرحوم علی دانایی فرد، ایرج حاتم، کارلو،عارف قلیزاده، محمود بیاتی، بیوک جدیکار، پرویز کوزه کنانی، اونیک کاراپتیان، رضایی، امینی، براوند، مرحوم سیادت، واهان سیمونیان، ژرژ مارکاریان، نادر افشار، حاج مختار، حسین مقیمی، مهدی صفری، حسین سرودی، محمد ساوجی، اصغر جدیکار، استواری، منوچهر تیورچی، رضا قلیزاده،رضا زمینی، حسن بیگی، هدایت پیوند، محمد رنجبر، داود ارغوانی، کامبیز جمالی، لئون، گارنیک مهرابیان، وانیک قازاریان، مروم محمد نجاری، مرحوم کرم نیرلو، بهمن نوروزی، احمد بیاتی، حسن حبیبی، فریبرز اسماعیلی، پرویز ابوطالب
اسامی بازیکنان تاج در دهه 40
 
ناصر حجازی، مهدی کشاورز، پرویز قلیج خانی، علی جباری، حسین فرزامی، جلال طالبی، کارو حق وردیان، اکبر کارگر جم، جواد قراب، مهدی حاج محمد، منصور پورحیدری، نصراله عبدالهی، علیرضا حاج قاسم،
پرویز کوزه کنانی، نادر افشار، بیوک جدیکار، محمود بیاتی، محمد رنجبر، حسن حبیبی، حشمت مهاجرانی، منوچهر حبیبی، داوید خانیان، هارطونیان، فریدون عسگرزاده، گودرز حبیبی، محمدرضا عادلخانی، صباغ، رحیمی، امیر راباشی، تونیک، اسماعیلی، منوچهر تیورچی، کرم نیرلو، کمایی، مرتضی شرکاء حسن ابراهیمی، وارطانیان، علی استادعلی، کامبیز جمالی، نیکپور، کاردان، منشی زاده، ایرج سودآورف اکبر افتخاری، غلامحسین مظلومی، مسعود معینی، عباس مژدهی، عزت جانملکی ، فرهنگ بادکوبه، حمید لواسانی، حیاتی، جابری زاده
اسامی بازیکنان تاج در سال 1350
فرامرز ظلی، فرهنگ بادکوبه ،حمید لواسانی، منصور پورحیدری، پرویز قشلیچ خانی، علیرضا حاج قاسم، گودرز حبیبی، علی رحمانیف سه برادران مشتری، اکبر کارگر جم، احمد منشی زاده، علی جباری، احمد طاهری، عزت جانملکی، حسین فرزامی، نصراله عبداللهی، جلال طالبی، کارو حق وردیان، مسعود معینی، عباس مژدهی، جواد قراب، جواد الله وردی، مهدی حاج محمد، غلامحسین مظلومی

اسامی بازیکنان تاج در سال 1351
ناصر حجازی، فرامرز ظلی،سه برادران، پرویز قلیچ خانی، گودرز حبیبی، عزت جانملکی، اکبر کارگر جم، منصور پورحیدری، حمید لواسانی، کارو حق وردیان، مشتری، مسعود امینی، جلال طالبی، مهدی حاج محمد، علیرضا حاج قاسم، نصراله عبدالهی، جواد قراب، علی جباری، جواد الله وردی، عباس مژدهی، غلامحسین مظلومی، حسین فرزامی، احمد منشی زاده، مسعود مژدهی
سرمربی: زدراوکور رایکوف
اسامی بازیکنان تاج در سال 1352
 
ناصر حجازی، کارو حق وردیان، جواد قراب، اکبر کارگر جم، مسعود معینیف سه براداران، منصور پورحیدری، مهرداد زمانزاده، حسن روشن، عباس نوین روزگار، گیوه چی، عزت جانملکی، باغوردانی، آندرانیک اسکندریان، نصراله عبدالهی، رحمانی، هادی نراقی، مسعود مژدهی، پرویز مظلومی، حسن نگارش، علی جباری، محمدرضا عادلخانی، بهبود خاکسار تهرانی، غلامحسین مظلومی، کردستانی، منصور رشیدی
سرمربی: زدراوکو رایکوف
اسامی بازیکنان تاج در سال 1353
 
ناصر حجازی، منصور رشیدی، حجت الله خاکسار تهرانی، منصور پورحیدری، حسین کردستانی، عزت جانملکی، اکبر کارگر جم، نصراله عبدالهی، جعفر نگارش، سعید باغوردانی، مائیس میناسیان، عباس نوین روزگار، مهرداد زمان زاده، کارو حق وردیان، آندرانیک اسکندریان، علی جباری، مسعود مژدهی، محمد رضا عادلخانی، جواد قراب، حسن روشن، هادی نراقی، غلامحسنی مظلومی
سرمربی: زدراوکو رایکوف
اسامی بازیکنان تاج در سال 1354
 
ناصر حجازی، منصور رشیدی، صعید باغوردانی، منصور پورحیدری، عباس نوین روزگار، آندرانیک اسکندریان، علی جباری، حسن ابراهیمی، کارو حق وردیان، هادی نراقی، پرویز مظلومی، غلامحسین مظلومی، مسعود مژدهی، مصطفی مسلمی، جهانگیری کوثری، اکبر کارگر جم، سعید مراغه چیان
سرمربی: زدراوکو رایکوف
اسامی بازیکنان تاج در سال 1355
 
منصور رشیدی، عزت حانملکی، جواد قراب، کارو حق وردیان، اکبر کارگر جم، حسن ابراهیمی، حسن نگارش، اصغر حاجیلو، محرم عاشری، مصطفی مسلمی، جهانگیر کوثری، سعید مراغه چیان، حمید لواسانی،
سعید باغوردانی، عباس نوین روزگار، آندرانیک اسکندریان، هادی نراقی، مسعود مژدهی، حسن روشن، حسن نظری، حمید ملک احمدی، خضرایی، منوچهرمطیعی، ایرج دانایی فرد
سرمربی: زدراوکو رایکوف
اسامی بازیکنان تاج در سال 1356
حجت خاکسار تهرانی، اصغر حاجیلو، رضا نعلچگر، مصطفی مسلمی، رضا رجبی، جهانگیر کوثری، سعید مراغه چیان، منوچهر مطیعی، حسن نظری، میناسیان، هادی نراقی، پرویز مظلومی، محرم عاشری، ایرج دانایی فرد، مسعود مژدهی، حمید لواسانی، حمید ملک احمدی، حسن روشن، آندرانیک اسکندریان، زرین کمر
سرمربی: ولادمیر جکیچ
اسامی بازیکنان استقلال تهران در سال 1357
حجت خاکسار تهرانی، حمید ملک احمدی، مائیس میناسیان، مصطفی مسلمی، حسن نظری، اصغر حاجیلو، آندرانیک اسکندریان، جهانگیر کوثری، حمید لواسانی، شاهین بیانی، شاهرخ بیانی، رفا نعلچگر، سعید مراغه چیان، محرم عاشری، یداله زرین کمر، هادی نراقی، شاهرخ مطیعی، پرویز مظلومی، حسن روشن، نوروزی، ایرج دانایی فرد، مژدهی، شاهین واحدی، حجت اکبری، رضا رجبی، مسعود رضا زاده
سرمربی : ئلادمیر جکیچ
اسامی بازیکنان استقلال تهران در سال 1358
 
حجت خاکساری تهرانی، حمید ملک احمدی، اصغر حاجیلو، حسن نظریف رضا نعلچگر، یداله زرین کمر، سعید مراغه چیان، پرویز مظلومیف ایرج دانایی فرد، محرم عاشریف نوروزی، آ«درانیک اسکندریان، جهانگیر کوثری، حمید لواسانی، شاهین بیانی، مصطفی مسلمی، میناسیان، خضرایی، غلامرضا فتح آبادی، برهان زاده، سلیم پور، اکثر میثاقیان، شاهرخ مطیعی
سرمربی: عباس رضوی
اسامی بازیکنان استقلال تهران در سال 1359
ناصر حجازی، حجت خاکسار تهرانی، حمید ملک احمدی، اصغر حاجیلو، حسن نظری، رضا نعلچگر، یداله زرین کمر، سعید مراغه چیان، پرویز مظلومی، ایرج دانایی فرد، محرم عاشری، نوروزی، حمید لواسانی، جهانگیر کوثری، آندرانیک اسکندریان، شاهین بیانی، مصطفی مسلمی، خضرایی، غلامرضا فتح آبادی، برهان زاده، سلیم پور، اکبر میثاقیان، شاهرخ مطیعی
سرمربی: عباس رضوی
اسامی بازیکنان استقلال تهران در سال 1360
حجت خاکسار تهرانی، ناصر حجازی، اصغر حاجیلو، رضا رجبی، خضراییف فرد علی نیاف شاهین بیانی، رضا احدی، بهتاش فریبا، رضا نعلچگر، پرویز مظلومی، عبدالعلی چنگیز، برهان زاده، شاهرخ بیانی، دسترس، محرم عاشری، نوروزی، سعید مراغه چیان
سرمربی: حسن عضدی
اسامی بازیکنان استقلال تهران در سال 1361
 
ناصر حجازی، حجت خاکسار تهرانی، رضا نعلچگر، اصغر حاجیلو، رجبی، خضرایی، فرد علی نیا، شاهین بیانی، رضا احدی، بهتاش فریبا، شاهرخ بیانی، سعید مراغه چیان، عبدالعلی چنگیز، پرویز مظرومی، برهان زاده، دسترس، محرم عاشری، نوروزی، حسن روشن
سرمربی: اصغر شرقی
اسامی بازیکنان استقلال تهران در سال 1362
 
ناصر حجازی، شاهین بیانی، سعید مراغه چیان، شاهرخ بیانی، حسین فرزام نیا، اصغر حاجیلو، رضا نعلچگر، رضا احدی، جعفر مختاری فر، بهتاش فریبا، پرویز مظلومیف عبدالعلی چنگیز، رجبی، امیری، فردعلی نیا
سرمربی: منصور پورحیدری
اسامی بازیکنان استقلال تهران در سال 1363
ناصر حجازی، نادر فریادشیران، مجید رضایی، شاهین بیانی، رضا رجبی، صادق ورمرزیا، بهتاش فریبا، مجید نامجو مطلق، سعید مراغه چیان، حمید فرزام نیا، جعفر مختاری فر، پور جلی، پرویز مظلومی، وحید امیری، محمود کلهر، رسول غنی زاده، عبدالعلی چنگیز، اصغر حاجیلو
سرمربی: منصور پور حیدری

اسامی بازیکنان استقلال تهران در سال 1364
 
ناصر حجازی، نادر فریادشیران، مجید رضایی، شاهین بیانی، رضا رجبی، صادق ورمرزیا، بهتاش فریبا، مجید نامجو مطلق، سعید مراغه چیان، حمید فرزام نیا، جعفر مختاری فر، پور جلی، پرویز مظلومی، وحید امیری، محمود کلهر، رسول غنی زاده، عبدالعلی چنگیز، اصغر حاجیلو
سرمربی: منصور پور حیدری
اسامی بازیکنان استقلال تهران در سال 1365
 
مجید رضایی، حسین ترابپور، حمید فرزام نیا، سعید جانفدا، حسن استیلی، مجید نامجو مطلق، اصغر رضایی، رضا نعلچگر، جعفر مختاری فر، صادق ورمزیار، بهتاش فریبا، نادر خمس آبادی، غلامرضا فتح آبادی، علی شوریف اصغر حاجیلو، پرویز مظلومی، محمدرضا شکورزاده، بیژن طاهری، شهبازی فر، رامین محتشمی، محسن گروسی
سرمربی: عباس رضوی
اسامی بازیکنان استقلال تهران در سال 1366
 
مجید رضایی، حسین ترابپور، محمدرضا شکورزاده، کوروش شهبازی فر، بیژن طاهری، اصغررضایی، غلامرضا فتح آبادی، حمید فرزام نیا، سعید جانفدا، حسن استیلی، مجید نامجومطلق، رضا نعلچگر، جعفر مختاری فر، صادق ورمزیار، بهتاش فریبا، نادر خمس آبادی، علی شوری، اصغر حاجیلو، پرویز مظلومی، حمید ملک احمدی
سرمربی: منصور پور حیدری
اسامی بازیکنان استقلال تهران در سال 1367
حمید ملک احمدی، محمدرضا شکورزاده، صادق ورمزیار، اصغرحاجیلو، فرشاد فلاحت زاده، برزگر، محمود کلهر، جواد زرینچه، بهتاش فریبا، مجید نامجو مطلق، محسن گروسی، جعفر مختاری فر، امیرهاشمی مقدم، پرویز مظلومی، اصغر رضاییف حمید فرزام نیا، پور جلی، جلولی، عبدالعلی چنگیز، مصطفی اردستانی، علی شوری، امیرقلعه نوعی.
سرمربی: غلامحسین مظلومی
اسامی بازیکنان استقلال تهران در سال 1368

حمید بابازاده، سعید عزیزیان، احمد رضا عابدزاده، محمدرضا شکورزاده، مجید نامجو مطلق، رضا حسن زاده، امیر هاشمی مقدم، کورش تشت زر، مصطفی اردستانی، صادق ورمزیار، فرشاد فلاحت زاده، جواد زرینچه، مرتضی یکه، امیر قلعه نوعی، محمود کلهر، محسن گروسی، بهمن ترکاشوند، شاهرخ بیانی، عبدالعلی چنگیز، مهدی فنونی زاده، شاهین بیانی، عباس سرخاب، عبدالصمد مرفاوی، حسین ترابپور، خسرو پارساف جعفر مختاری فر
سرمربی: منصور پور حیدری
اسامی بازیکنان استقلال تهران در سال 1369
 
حمید بابازاده، احمدرضا عابدزاده، مهدی فنونی زاده، عباس سرخاب، عبدالعلی چنگیز، محمدرضا شکور زاده، مجید نامجومطلق، رضا حسن زاده، فرشاد فلاحت زاده، صادق ورمزیار، مصطفی اردستانی، کورش تشت زر، امیرهاشمی مقدم، جواد زرینچه، مرتضی یکه، امیر قلعه نوعی، محمود کلهر، محسن گروسی، بهمن ترکاشوند، شاهرخ بیانی، عبدالصمد مرفاوی، شاهین بیانی، خسرو پارسا، حسین ترابپور، جعفر مختاری فر
سرمربی: منصور پور حیدری
اسامی بازیکنان استقلال تهران در سال 1370
 
حمید بابازاده، احمدرضا عابدزاده، رضا حسن زاده، خسرو پارسا، مهدی فنونی زاده، شاهین بیانی، جعفر مختاری فر، فرشاد فلاحت زاده، عبدالعلی چنگیز، صادق ورمزیار، ایمان عالمی، عبدالصمد مرفاوی، امیر دولت آبادی، عباس سرخاب، رضا احدی، مجید نامجو مطلق، امیر موسوی نیا، مسعود غفوریهای اصل، ناصر عباسی، میرشاد ماجدی، امیرهاشمی مقدم، سعید مظاهری، مهرداد رحمانی، امیر هوشنگ عبدالملکی
سرمربی: منصور پور حیدری
اسامی بازیکنان استقلال تهران در سال 1371
حسین ترابپور، احمدرضا عابد زاده، ثاقبی فر، حمید بابازاده، مهدی پاشا زاده،شاهین بیانی، ایمان عالمی، صادق ورمزیار، بهمن ترکاشوند، کوروش بختیاری زاده، عباس سرخاب، میرشاد ماجدی، عبدالصمد مرفاوی، عادل حردانی، کامیار کاردار، یعقوبی، جوادی، رضا حسن زاده، محمود سجادی، محمود صالح آّبادی، امیر قلعه نوعی.
سرمربی: بیژن ذوالفقار نسب
اسامی بازیکنان استقلال تهران در سال 1372
حمید بابازاده، احمدرضا عابدزاده، جواد زرینچه، قاسم سیانکی، جعفر مختاری فر، حسین ترابپور، شاهین بیانی، عباس سرخاب، ایمان عالمی، محمود فکری، محمدرضا مهرانپور، محمد نوری، علی حاج اکبری، قاسم کشاورز، کوروش تشت زر، امیر خانلو، ژورس غازاریان، امیر قلعه نوعی، غفوریهای اصل، ناصر عباسی، عبدالصمد مرفاوی
سرمربی: یوگنی سوکوموروخوف
اسامی بازیکنان استقلال تهران در سال 1373

حمید بابازاده، بهزاد غلامپور، حسین ترابپور، جواد زرینچه، قاسم سیانکی، جعفر مختاری فر، شاهین بیانی، ایمان عالمی، عباس سرخاب، محمود فکری، محمدرضا مهرانپور، علی حاج اکبری، قاسم کشاورز، کورش تشت زر، امیر خانلو، ژورس غازاریان، امیر قلعه نوعی، امیر غفوریهای اصل، ادموند اختر، علی اکبریان
سرمربی: نصراله عبدالهی
اسامی بازیکنان استقلال تهران در سال 1374
 
حمید بابازاده، بهزاد غلامپور، جواد زرینچه، محمد نوری، داریوش یزدانیف محمد خرمگاه، بهرز پرورش خواه، علیرضا منصوریان، ایمان عالمی، محمدرضا مهرانپور، محمد تقوی، مهدی پاشازاده، علی حاج اکبری، کوروش تشت زر، ادموند اختر، علی اکبریان، عباس سرخاب، امیر قلعه نوعی، کامیار کاردار، ناصر عباسی، قاسم سیانکی، ژورس غازایان، صادق ورمزیار، محمود فکری، محمد علی یحیوی
سرمربی: منصور پورحیدری
اسامی بازیکنان استقلال تهران در سال 1376
 
بهزاد غلامپور، محمد یحیوی، نیما خیراندیش، محمد خرمگاه، مهدی پاشازاده، محمد تقوی، داود حسینی، محمدرضا مهرانپور، داریوش یزدی، جواد زرینچه، صادق ورمزیار، امیر قلعه نوعی، مجید ناظرزاده، محمد نوری، علی حاج اکبریف آتیلا حجازی، مهرداد امین شیرازی، علی اکبریان، عبدالصمد مرفاوی، بهروز پرورش خواه، علیزضا منصوریان، محمود فکری، ادموند اختر
سرمربی: منصور پورحیدری
اسامی بازیکنان استقلال تهران در سال 1377
 
پرویز برومند، حمیدرضا بابایی، محمدعل یحیوی، فرهاد ولی، جواد زرینچه، رضا حسن زاده، احمد کعبیان پور، مهدی پاشازاده، محمد تقوی، علی چینی، جاوید شکری، محمد نوری، محمد رضا مهرانپور، علیرضا منصوریان، فرهاد مجیدی، سرژیک تیموریان، آتیلا حجازی، امین راستی، وحید رضایی، علیرضا اکبرپور، اصغر رسول زاده، محسن گروسی، فرد ملکیان، عبدالصمد مرفاوی، ادموند اختر
سرمربی: ناصر حجازی
اسامی بازیکنان استقلال تهران در سال 1378
پرویز برومند، محمدعلی یحیوی، مسعود قاسمی، جواد زرینچه، رضا حسن زاده، محمود فکری، سهراب بختیاری زاده، محمد خرمگاه، علی چینی، کاظم محمودی، محمد تقوی، آتیلا حجازی، محمد نوازی، جاوید شکری، علیرضا منصوریان، سرژیک تیموریان، داریوش یزدانی، عادل حردانی، محمد مومنی، فرد ملکیان، علی موسوی، محسن گروسی، علیرضا اکبرپور، سیروس دین محمدی، فرهاد مجیدی
سرمربی: ناصر حجازی
اسامی بازیکنان استقلال تهران در سال 1379
 
هادی طباطبایی، پرویز برومند، مسعود قاسمی، محمود فکری، ارسطو محمدی، محمدرضا مهدوی، رضا حسن زاده، جواد زرینچه، مهدی هاشمی نسب، ستار همدانی، بهزاد داداش زاده، داریوش یزدانی، محمد نوازی، علیرضا اکبرپور، علیرضا واحد نیکبخت، سیروس دین محمدی، فرزاد مجیدی، رافت قلی اف، علی سامره، بهمن طهماسبی، مجاهد خضیراوی، احمد مومن زاده، فرهاد مجیدی، علی لطیفی، مهدی صالح پور، یداله اکبری
اسامی بازیکنان استقلال تهران در سال 1380
هادی طباطبایی، پرویز برومند، مسعود قاسمی، پیروز قربانی، محمد خرمگاه، مهدی هاشمی نسب، مهدی پاشازاده، محمود فکری، محمد نوازی، ارسطو محمدی، داود سیدعباسی، فراز فاطمی، مجاهد خضیراوی، علیرضا اکبرپور، یداله اکبری، علیرضا اکبرپور، سعید بیگی، رافت قلی اف، فرزاد مجیدی، سیروس دین محمدی، علیرضا واحدی نیکبخت، علی موسوی، احمد مومن زاده، سهراب بختیاری زاده، بهزاد دادش زاده
سرمربی: منصور پور حیدری

اسامی بازیکنان استقلال تهران در سال 1381
پرویز برومند، هادی طباطبایی، مسعود قاسمی، جواد زرینچه، پیروز قربانی، مهدی هاشمی نسب، علیرضا منصوریان، ستار همدانی، داوود رستمی، یداله اکبری، محمد نوازی، فراز فاطمی، علی سامره، محمود فکری، علیرضا اکبرپور، احمد مومن زاده، علیرضا واحدی نیکبخت، مهدی پاشازاده، فرزاد مجیدی، سیروس دین محمدی، سهراب بختیاری ازده، علی موسوی، احمد فیض کریملو، حمید واعظ، محمد خرمگاه، داریوش ایوبی.
• سرمربی: رولند کخ
اسامی بازیکنان استقلال تهران در سال 1382
 
پرویز برومند، مسعود قاسمی، وحید طالب لو،محمد خرمگاه، پیروز قربانی، سبو شهبازیان، امیر حسین صادقی، سعید لطفی، مجتبی انصافی، رافائل گومز کاستا، محمود فکری، ستار همدانی، یداله اکبری، علیرضا اکبرپتور، داریوش یزدانی، علیرضا منصوریان، کیوان ساجدی، داوود سیدعباسی، علیرضا واحدی نیکبخت، محمد نوازی، فرزاد مجیدی، علی سامره، غلامرضا عنایتی، فابریتسیو، فراز فاطمی
• سرمربی : امیر قلعه نوعی
اسامی بازیکنان استقلال تهران در سال 1383
 
جورج توپالوویچ، وحید طالب لو، سعید رمضانی، امیرحسین صادقی، پیروز قربانی، مجتبی انصافی، سعید لطفی، سبو شهبازیان، آگستینی گیلائوری، داوود حقدوست، محمود فکری، علیرضا نیکبخت واحدی، حسین کاظمی، فرزاد مجیدی، علیرضا منصوریان، مجاهد خضیراوی، مهدی شیری، میثم بائو، مهدی امیرآبادی، مصطفی اکرامی، غلامرضا عنایتی، سیاوش اکبرپور، فرد ملکیان، امیر امینی فر، علی سامره، علیرضا اکبرپور، منصور احمد زاده، بهشاد یاورزاده
• سرمربی: امیر قلعه نوعی
• مربیان: گما لوویچ، حمید بابازاده، عبدالصمد مرفاوی
اسامی بازیکنان استقلال تهران در سال 1384
وحید طالب لو، سید مهدی رحمتی، سعید رمضانی، پیروز قربانی، امیر حسین صادقی، آگستینی گیلائوری، سبو شهبازیان، مرتضی ابراهیمی، محمود فکری، علیرضا منصوریان، علیرضا اکبرپور، علیرضا واحدی نیکبخت، مهدی امیرآبادی، شاهین خیری، فرزاد مجیدی، میثم بائو، حسین کاظمی، مرتضی هشامی زاده، مجتبی جباری، اصغر طالب نسب، سیاوش اکبرپور، سعید لطفی، پیمان نادری، غلامرضا عنایتی، رامین محرم نژاد، لادو آخالایا
سرمربی: امیر قلعه نوعی
مربیان: عبدالصمد مرفاوی- حمید بابازاده- مسعود اقبالی
اسامی بازیکنان استقلال تهران در سال 1385

وحید طالب لو، سید مهدی رحمتی، مهیار حسن نژاد، امیرحسین صادقی، پیروز قربانی، محمود فکری،علیرضا منصوریان، مهدی امیرآبادی، فرزاد مجددی، حسین کاظمی، اصغر طالب نسب، سیاوش اکبرپور، سعید لطفی، بهشاد یاورزاده، علی انصاریان، محمد نوازی، جوئیلوسون داسیلوا، مرتضی ابراهیمی، آگسیتنی گیلائوری، محمدباقر احمدی، محسن یوسفی، مجتبی جباری، میثم بائو، علی علیزاده، مرتضی هاشمی زاده، حسین قنبری، کوییکه لئونی لئونارد
سرمربی : عبدالصمد مرفاوی
مربیان: حمید بابازاده، رضا حسن زاده، مسعود اقبالی و ساکت الهامی

 

 

 



¤نویسنده: مهدی بهمنی

? نوشته های دیگران()

! من استقلالی ام.استقلالی خداحافظی کرده ام و استقلالی می میرم.

چهارشنبه 90/1/10 :: ساعت 10:10 صبح

چطور می شود که هاشمی نسب همه نشانه های پرسپولیسی بودن را در خودش کشته باشد؟کسی که کابوس استقلالی ها بود حالا از ما می خواهد که باور کنیم پرسپولیسی بودن در وجودش مرده است. مهدی هاشمی‌نسب مطمئنا نامی است که با شنیدنش خاطرات فوتبال ایران در اواخر دهه 70 و اوایل دهه 80 برای همه زنده می‌شود. گفتگو با یاغی فوتبال ایران مطمئنا در هر حالتی جذاب خواهد بود. در طول دو ساعتی که هاشمی‌نسب روبه‌روی ما نشست، انتقال جنجالی‌اش از پرسپولیس به استقلال و گلی که به احمدرضا عابدزاده زد، سوژه اصلی بحث بود.بالاخره داربی 69 به پیروزی استقلال به پایان رسیده بود و هاشمی نسب خوشحال بود. مهدی هاشمی‌نسب آن‌قدر رک و راست صحبت می کرد که از یاغی‌بودنش انگار یک ذره هم کم نشده، گرچه ناگفته‌های بسیار او درباره دلیل انتقالش از پرسپولیس به استقلال و همچنین انگیزه‌اش برای گل‌زنی به تیم سابقش تکان‌دهنده بود. زمانی که از کتک‌خوردن مادر و برادرش صحبت می‌کرد، اشک در چشمانش جمع شده بود. به هر جهت این روزها ، روزهای داربی است و تب و تاب بازی همچنان وجود دارد و گفتگو با هاشمی نسب می تواند یادآورروزهای هیجان در داربی ها باشد.هیجانی که با زیبایی همراه بود.

مهدی هاشمی نسب این روزها استقلالی است یا پرسپولیسی؟

این سوال را بارها جواب داده ام.

یعنی...؟

مکث نکن.من استقلالی ام.استقلالی خداحافظی کرده ام و استقلالی می میرم.

 

ادامه مطلب...

¤نویسنده: مهدی بهمنی

? نوشته های دیگران()

! منصوریان: از قطبی دفاع می کنم چون برای من سیاه بازی نکرد / رفتنم

دوشنبه 90/1/8 :: ساعت 8:40 صبح

Enlarge font

image من استقلال آمدنم را مدیون امیر قلعه نویی هستم اما از همان روز اول با جواد زرینچه هم رابطه خوبی داشتم و آقا جواد مثل یک برادر کمکم کرد

 

 

 

علی منصوریان در گفت‌وگوی متفاوتی که با خبرآنلاین داشت، از همه چیز حرف زد؛ از کودکی گرفته تا دوران مربیگری.

ادامه مطلب...

¤نویسنده: مهدی بهمنی

? نوشته های دیگران()

! آبی استقلالی(2) تیشه به ریشه قهرمامی استقلال می زند

شنبه 88/7/25 :: ساعت 7:35 عصر

امیر قلعه نوعی:حرف هایم سانسور شد

امیر قلعه نوعی می گوید بازی با مقاومت سپاسی تیم در مسیر قهرمانی بود و یک شکست سنگین اتفاق افتاده من کاملا جدی با بازیکنان در رختکن صحبت کردم تا از این شوک درس بگیرند اما ...

چیزی که امروز در فیلم آبی استقلالی2 دیده شد جالب بود من وقتی این کم لطفی ها را می بینم بیشتر به این موضوع پی می برم که همچنان در قلب مردم و طرفداران استقلال هستم که این احساس آقایان را ناراحت میکند و دست به چنین کارهایی می زنند

 

قلعه نوعی ادامه می دهد من در تماس با کارگردان فیلم آبی استقلالی خواستم علناً،شرعاً و قانوناً تمام حرفایی که زدم و آقایان با صدای سوت سانسور کردن را برای اینکه اذهان عمومی روشن شود پخش کنند آن دوستانی که میخواستند قلعه نوعی خراب کنند بدانند محبوبیت من در قلب هواداران است 

 

                            فیلم آبی اسقلالی 2 چه بود!

 

حتی با یکبار  نگاه کردن سطحی به مستند آبی استقلالی 2 بیبنده  متوجه میشود فیلم به گونه ساخته شده که حول محور  جناب مدیر عامل  می چرخد و امیر رضا واعظی آشتیانی نقش اول این فلیم بازی میکند ! در حالی که امیر قلعه نوعی سرمربی پارسال بود ، پس باید در این فیلم نقش زیادی داشته باشد ولی فیلم به نوعی درست شده  که اگر بخواهیم نقش او را سینمایی تشبیه کنیم باید بنویسیم او هنرپیشه ای است که کاملا منفی است و ادم بد این فیلم محسوب می شود! چیزی که در ادامه گزارش متوجه آن خواهید شد...

 

          کارگردان چه هدفی دنبال کرده (صحنه ها بحث برانگیز)

 

جنجالی ترین سکانس فیلم اتفاقات حاشیه ای در رختکن حافظیه بعد از بازی با مقاومت سپاسی مسابقه ای که با شکست چهار بر یک آبی پوشان به پایان رسید  ..

قلعه نوعی با اعصابانیت به رختکن می رود  و می گوید: شورشو درآوردین . تدوینگر در بعضی جاها روی صدای قلعه نوعی سوت گذاشته انگار میخواهد به بیننده القا شود قلعه نوعی از الفاظ رکیک استفاده کرده

بعد قلعه نوعی ادامه میدهد : منم منم پدر تیم دراورده گل دوم ،گل بود خوردیم ؟{صدای سوت}فلان فلان شده {صدای سوت} توپ رو لو دادی . سه دفاع تیم کریم شیره ای هستن{صدای سوت}کل تیم مقاومت اندازه یک قرار داد شماست {صدای سوت}

بعد از این حرف های قلعه نوعی ،واعظی وارد رختکن می شود در حالی  که کاملا متوجه دوربین هست با لحن مهربانانه به بازیکنان می گوید : غصه دار نباشین! او دو سه بازیکن را بغل می کند و می گوید : فدای سرتان ،بلند شوید ، این ناراحتی ها دلیلی ندارد . در 34 بازی 6 بازی هم باختیم ، مگر چه اتفاقی می افتد.

کارگردان این صحنه قصد القا کردن اخلاق نیکو مدیر عامل و  بد سرمربی داشته ، و حالا بگذریم که چرا اصلا در فیلمی که راجب شادی قهرمانی استقلال و تشکر از زحمات کل مجموعه ساخته شده باید این صحنه ها به تصویر کشیده شود!

 

در قسمتی دیگر دوربین در فرودگاه شیراز است  پرواز چند ساعت به تاخیر افتاده و بازیکنان در سالن خوابیده اند.ساعت 3 بامداد برخی با تلفن حرف می زنند،موضوعی که صدای اشکان نامداری را دراورده است و می گوید : ساعت 3 بامداد است ! همبازی ام 40 دقیقه با موبایل حرف می زند باید می باختیم! بعد دوربین به سمت نفر بعدی می رود تا علیه سرمربی مصاحبه کند 

 چهره مجتبی جباری در تصویر نقش می بندد تا با این مصاحبه بخش دیگری از خواسته های کارگردان به ببینده القا شود جباری می گوید:خوب شد باختیم ،تا جنبه بعضی ها معلوم شود . تحمل شان را نشان می دهند،این همه زحمت می کشیم اما به چه شکلی به ما نگاه می کنند و چه حرف هایی می زنند . ادم ها خودشان را در موقعیت های حساس و سخت نشان می دهند.

 

-----------------------------------------------------

با وجود سکانس های بسیار بحث بر انگیز تکذیبیه تهیه کننده آبی استقلال 2

عطار :آشتیانی نگفت قلعه نوعی را خراب کن !

 

فرید الدین عطار تهیه کننده مستند آبی استقلالی درباره جنجال ها و حاشیه های بوجود امده فیلمش گفت ،هیچ کس به من  خط نداد هدف م این بود که تمام اتفاقات و حاشیه های استقلال را در این سی دی به نمایش بگذاریم . خدا وکیلی قلعه نوعی حرف رکیک یا بدی در رختکن حافظه ای نزد بعد از اون باخت سنگین بدترن الفاظی که برای تنبیه بازیکنان بکار رفت فلان فلان شده ها و مدافعین ما کریم شیره ای اند بود

پس چرا شما جوری صدای سوت را گذاشته اید که بیننده احساس کند  قلعه نوعی فحش میدهد!!؟؟

عطار می گوید ما یک در میان سوت گذاشتیم تا همه بفهمند تا همه قلعه نوعی فحش نداده است

 

قبول دارید توجیح خوبی نیست و حتی بر عکسش وانمود می شود و با آبروی یک مربی بازی شده؟

 

عطار ادامه می دهد ببینید من نه ادم واعظ هستم و نه قلعه نوعی و هیچ کس دیگری ، هدف اتفاقات مستندی بود که در استقلال افتاد و این برای هواداران جالب است . قراردادی نیز که با باشگاه استقلال بسته ایم آنها حق دخالت ندارند

شما می گوید حق دخالت ندارند ولی جای دیگر گفته بودید  چند صحنه با دخالت اقای آشتیانی حذف شده!

ما  سی دی فیلم را برا واعظ آشتیانی گذاشیم و او تایید کرد امضا کرد و فقط دو صحنه را حذف کردند و اون هم دستوری نبود! اگر مشکل دیگری بود واعظی می گفت این صحنه ها حذف شود

 

منابع : همشهری ،حیات،روزنامه های ورزشی


¤نویسنده: مهدی بهمنی

? نوشته های دیگران()

! برگی دیگر از ترکمانچای این بار در پرسپولیس پیدا شد!

یکشنبه 87/9/10 :: ساعت 11:55 عصر

 
عجیب‌ترین قرارداد تاریخ فوتبال ایران با "قطبی"
استعفا ‌800 هزار؛ اخراج ‌800/1 میلیون دلار

" افشین قطبی عجیب‌ترین قرارداد مربی‌گری در تاریخ فوتبال ایران را با مدیران باشگاه پرسپولیس بسته است".

آیا این جمله را با شناخت نسبی که از قطبی به عنوان یک مربی حرفه‌یی داریم و یا با حضور افراد باتجربه‌ای در زمینه ورزش و اقتصاد، نظیر داریوش مصطفوی و حسین هدایتی در راس هدایت باشگاه پرسپولیس، می‌توان باور کرد؟ ...



رفتن یک‌باره افشین قطبی، سرمربی سابق تیم‌ فوتبال پرسپولیس از این تیم، پیامدها و واکنش‌های مختلفی را در روزهای اخیر به همراه داشته است. اما نکته‌ای که در این روزها بیشتر به آن‌ پرداخته می‌شود، موضوع قرارداد مالی قطبی با پرسپولیس است. این موضوع با اعلام مدیران باشگاه پرسپولیس مبنی بر بازگرداندن بخشی از مبالغ گرفته شده از سوی قطبی، قوت بیشتری به خود گرفت. اما در این میان باید به قرارداد شگفت انگیز سرمربی سابق، با پرسپولیس اشاره و برخی از بند‌های آن را بازخوانی کرد تا ببینیم واقعیت ماجرا از چه قرار بوده است.

*** مبلغ قرارداد، یک میلیون و هشتصد هزار دلار

مبلغ قرارداد دوساله قطبی، یک میلیون و هشتصد هزار دلار است که هشتصد هزار دلار آن برای سال اول و یک میلیون دلار دیگر برای سال دوم حضورش به عنوان سرمربی در تیم فوتبال پرسپولیس است.

***بندهایی از یک قرارداد شگفت‌انگیز

در یکی از بندهای قرارداد قطبی با پرسپولیس آمده است: "سرمربی تیم می‌تواند از ابتدای مسابقات تا پایان لیگ هر زمان مشکلات و کمبودهایی به لحاظ امکانات لازم در تیم مشاهده کرد، آنها را رسما به مدیران باشگاه اعلام کند، اما در صورتی که چهارده روز از اعلام سرمربی گذشت و مشکلات برطرف نشد، قطبی می‌تواند استعفا دهد و تمامی مبلغ آن سال را بدون چون و چرا دریافت کند."

در بندی دیگر از این قرارداد آمده است: "هر زمان مدیران باشگاه بخاطر کسب نتایج ضعیف احتمالی تیم پرسپولیس، قصد برکناری قطبی را داشتند، موظف هستند کل مبلغ قرارداد دوساله او یعنی یک میلیون و هشتصد هزار دلار را به سرمربی پرداخت کنند."


حال که قطبی هفتاد درصد از مبلغ قرارداد سال اول خود را دریافت کرده است (که این هم جای سوال دارد!) بنابر مشاهده مشکلاتی در تیم،‌ آنها را اعلام و پس از گذشت چهارده روز، استعفا داده است و در شرایطی که تنها 14 هفته از 34 هفته یک فصل را روی نیمکت پرسپولیس نشست، این تیم را به مقصد دبی ترک کرد!

قطبی اکنون می‌تواند 30 درصد باقی‌مانده از قراردادش را هم بخواهد و تازه اگر هم نخواهد، حدود نیمی از مبلغ دریافتی‌اش را طبق بندهای آمده در قرارداد، اضافه گرفته است اما مدیران پرسپولیس همچنان از یک موضع‌ قدرتمندانه به دنبال احقاق حق بیت‌المال هستند.

*** و سئوال‌های بی پاسخ

در حال حاضر مشخص نیست که به چه علتی چنین قراردادی با سرمربی مستعفی پرسپولیس بسته شده است؟! آیا مدیران بیش از اندازه نسبت به توافقات انجام شده بی‌اطلاع بودند؟ آیا افشین قطبی برخلاف تصورات، بسیار انسان زیرکی است؟ آیا این مربی ارزش بستن چنین قراردادی را داشته است؟ آیا "حسین هدایتی" رییس هیات مدیره باشگاه که فاتحانه برای عقد قرارداد با قطبی به دبی رفت و قرارداد را امضا کرد، متوجه بندهای قرارداد نبوده است؟ آیا هدایتی و پرسپولیس، سرشان کلاه رفته است؟ آیا هدایتی که پیش از آمدن به جمع پرسپولیسی‌ها می‌گفت تنها برای خرید این باشگاه آمده وعضویت در هیات مدیره فایده‌ای برایش ندارد توافقات دیگری با قطبی داشته است؟!


در مجموع اینها سوالاتی است که شاید طی اتفاقات هفته پیش‌رو، پاسخش داده شود، شاید هم بنابر مصلحت‌اندیشی‌های مختلف، هیچ وقت پاسخ واقعی آن را نشنویم.

*** هنوز از قطبی دعوت رسمی نشده

از آنجایی که در فوتبال ایران اکثر مربیانی که کارشان را در تیم‌های باشگاهی در نهایت دوستی و حسن‌ظن شروع می‌کنند و مسوولان تیم‌ها هم حتی تا ثانیه‌هایی پیش از قطع همکاری، با تمام وجود از مربیان حمایت می‌کنند اما بلافاصله پس از جدایی دشمن دیرینه‌ای با آنها می‌شوند؛ اینک پرونده "افشین قطبی" سرمربی مستعفی تیم فوتبال پرسپولیس نیز وضعیت چنین پیدا کرده است.


شاید کمتر کسی تصور ‌کند قطبی با آن رفتار خاص‌اش دچار کوچکترین مشکلی با مسوولان باشگاه پرسپولیس یا هر تیم دیگر شود اما اکنون که او مدتی است از پرسپولیس جدا شده و ایران را ترک کرده، مدیران این تیم از عمل نکردن این مربی به تعهداتش در قبال باشگاه صحبت می‌کنند؛ آنها مدعی هستند قطبی که هفتاد درصد از مبلغ سال اول قراردادش را گرفته می‌بایست حدود نیمی از دریافتی‌هایش را به باشگاه برگرداند.


داریوش مصطفوی مدیرعامل باشگاه پرسپولیس می‌گوید: " طی هفته جاری مردم را در جریان پی‌گیری‌های مطالبات باشگاه از قطبی قرار می‌دهد" او در عین حال می‌گوید کاملا به امور حقوقی فیفا آشناست و موضوع را از طریق فیفا پی‌گیری خواهد کرد اما در وهله اول سعی می‌کند قضیه را به شکلی مسالمت‌آمیز حل کند.


این اظهارات مصطفوی گویی اعلام هشداری برای قطبی و مدیربرنامه‌هایش در خصوص برگرداندن بخشی از پول‌های دریافتی است؛ آنها صحبت از مذاکره و حل‌فصل دوستانه می‌کنند اما این پرونده پی‌گیری‌های حقوقی مقدماتی‌اش را سپری می‌کند و انگار بغض ایجاد شده ناشی از رفتن قطبی در شرایط حساس کنونی، جز با شکایت و جریانات حقوقی نمی‌خواهد بترکد!


از سویی افشین قطبی هم فعلا سیاست سکوت را اختیار کرده است و با آرامش در کنار خانواده‌اش در دبی بسر می‌برد. "مهدی حاج‌باقر" مدیر برنامه‌های وی به ایسنا گفت: "هنوز هیچ دعوت رسمی از سوی باشگاه پرسپولیس برای نشستن پای میز مذاکره جهت حل‌و فصل پرونده فوق صورت نگرفته است."


حاج‌باقر که در جریان این مساله خود و قطبی را تابع هیات مدیره و باشگاه پرسپولیس و همچنین حرکت در چارچوب مفاد قرارداد پیش‌رو می‌داند، در عین حال نسبت به این رویکرد مدیرعامل پرسپولیس واکنشی خفیف دارد و سعی می‌کند حتی‌الامکان مساله با مذاکره حل شود اما می‌گوید: " بهتر است این مساله از طریق مذاکره حل شود اما اگر خدای نکرده کار به فیفا کشیده شود، قطبی هم استنادات و وکلایی دارد که بطور جدی از خود دفاع کند. اگر قرار باشد طبق شرایط قرارداد عمل کنیم، مفادی در آن وجود دارد که صحبت‌های کنونی مدیران پرسپولیس مبنی بر بازگرداندن بخشی از مطالبات دریافت قطبی به باشگاه پرسپولیس را نقض می‌کند."


وی با تایید این بند در قرارداد قطبی که " سرمربی می‌تواند چهارده روز پس از حل نشدن موارد و مشکلاتی در بحث امکانات تیم که آن را بصورت مکتوب به مدیرعامل باشگاه اعلام کرده است، استعفا دهد و باشگاه موظف به پرداخت کلیه مبلغ قرارداد سال اول اوست" به ایسنا می‌گوید: "طبق اتفاقات پیش‌ آمده و مفاد قرارداد قطبی، او می‌تواند حتی ادعای دریافت 30درصد دیگر مبلغ قرارداد سال اول خود را داشته باشد اما مشاهده می‌کنید قطبی اکنون تنها 70 درصد از قراردادش را گرفته و از ایران رفته است."


حاج‌باقر در پاسخ به این سوال که چرا قطبی برای تسویه حساب اقدام نکرده است، گفت: " صبر کردیم تا دیدارهای پرسپولیس مقابل پیکان و استقلال اهواز تمام شود و اکنون معتقدم تمامی این موارد با مذاکره و صحبت حل خواهد شد".


مدیر برنامه‌های قطبی در تهران همچنین در رابطه با مشکلاتی که قطبی با استناد به آنها استعفا داده نیز می‌گوید: " مشکلات از دید قطبی وجود داشته است اما مصطفوی مدیرعامل باشگاه گفته است این مشکلات تنها موارد بسیار ناچیزی است که قطبی نباید آنها را بزرگ جلوه دهد ولی سوال اینجاست که آیا همین موارد ناچیز حل شده است؟ "

از قرار معلوم تنها موردی که پرسپولیسی‌ها می‌توانند از آن به عنوان راه نجات و بازگرداندن پول هدر رفته به بیت‌المال، استفاده کننده همین مشکلات کوچک‌شمرده‌شده باشد اما بعید است در قراردادی که مباحث کلانش چنین بندهای باورنکردنی وعجیبی دارد، نامی از مشکلات مهم یا ناچیز در آن برده یا حتی‌الامکان تفکیکی بین آنها ایجاد شده باشد.

*** و نمای نهایی

البته مدیران پرسپولیس با توجه به بند عجیب دیگری در قرارداد قطبی و تایید آن از سوی حاج‌باقر مبنی بر اینکه " مدیران پرسپولیس موظف هستند هر زمان که افشین قطبی را از سمتش برکنار کردند، کلیه مبلغ قرارداد دو ساله او که حدود یک میلیون و هشتصد هزار دلار است را به او پرداخت کنند" شانس آوردند که قطبی اکنون رفته و آنها مجبور نشدند پس از نتایج احتمالی ضعیف این تیم در مسابقات آتی، اعتراضات هواداران و به دنبال آن اخراج سرمربی، یک میلیون دلار بابت فصلی که شروع نشده و مربی که قرار نیست روی نیمکت بنشیند را از " جیب بیت‌المال " بپردازند!


با این تفاسیر بعید به نظر می‌رسد که افشین قطبی یک‌دلار هم از مبلغ دریافتی‌اش را به پرسپولیسی‌ها بازگرداند،‌ شاید در خوش‌بینانه‌ترین حالت تنها بخواهد بخاطر به حاشیه‌ نرفتن تیمی که فصل پیش آن را قهرمان کرده و یا مسایل فانتزی از این دست، قید 30درصد باقی‌مانده از قراردادش که اصلا هم شبیه یک‌مشت دلار نیست را بزند، وگرنه دست‌وپا زدن پی‌گیران مسایل حقوقی پرسپولیس و طبل شکایت آنها از قطبی، دردی را دوا نمی‌کند و باز هم شاهد برگ پیدا شده دیگری از عهدنامه به اصطلاح "ترکمانچای" به ظاهر بی‌پایان این‌بار بین مدیران پرسپولیس و افشین قطبی باشیم.


البته ممکن است همین‌روزها شاهد انتشار خبرهایی با این عناوین که " طبق توافقات انجام شده مدیران پرسپولیس با قطبی، بخشی از پول‌های دریافتی این مربی به صندوق باشگاه بازگشت!" یا اینکه "رییس متمول هیات مدیره باشگاه این هزینه را تقبل کرده است!" باشیم و ماجرا برای به حاشیه نرفتن این تیم بزرگ پرحاشیه، ختم‌ به خیر شود.


در همین راستا محمد علی‌آبادی رییس سازمان تربیت بدنی هم که متوجه مفاد قرارداد قطبی شده طی روزهای گذشته یک جلسه با مصطفوی و جلسه دیگری را با کلیه اعضای هیات مدیره باشگاه برگزار کرده و صحبت‌های لازم را با آنها انجام داده است.


¤نویسنده: مهدی بهمنی

? نوشته های دیگران()

! اندر حکایت ورود بانوان به ورزشگاه

دوشنبه 87/7/22 :: ساعت 5:35 عصر







































__________________

¤نویسنده: مهدی بهمنی

? نوشته های دیگران()

! چرا دایی به تلویزیون دعوت می شود !؟

پنج شنبه 87/6/7 :: ساعت 6:42 عصر

چرا دایی به تلویزیون دعوت می شود !؟

duelqibx5qzbsyp253n9.jpg

05upt8sup9xiyg119966.jpg

به بهانه مقدمه ....

قبل از آغاز سخنم بدینوسیله رسمآ اعلام می کنم .. من هیچ خصومت و دشمنی با شخص آقای علی دایی نداشته و ندارم .. و آن چه به رسم انتقاد قصد پرداختن به آن رو دارم ، صرفآ گله از سرمربی تیم ملی فوتبال و نحوه سخن گفتن او در تلویزیون است . بنده در مقام یک روزنامه نگار آزاد و مستقل وظیفه خود می دانم ناهنجاری های جامعه رو بیان کرده و با مخاطب قرار دادن دست اندرکاران محترم برنامه وزین و پربیننده تلویزیونی نود ، از آن ها خواهش کنم برای حفظ حرمت مخاطبان فراوان خود در صورت امکان از گفت و گوی زنده با سرمربی جوان تیم ملی فوتبال کشور اجنتاب کرده و نظرات مشارالیه رو به صورت " پلی بک " روی آنتن ببرند ... ! زیرا دست اندر کاران محترم این برنامه به خصوص شخص آقای عادل فردوسی پور به خوبی واقف است که وی هیچ کنترلی در بیان احساسات خود نداشته و در صورت عصبانی بودن شآن مخاطبان رو رعایت نمی کند ... !

توهین به مجری و مردم ..

 دیشب وقتی در برنامه نود صحبت های سرمربی تیم ملی فوتبال کشورمون رو شنیدم که با لحن خیلی عصبانی از رسانه ای ملی صحبت می کرد و یا با به کار گیری الفاظ زشتی ( خیلی عذر می خواهم )  چون ... آقای محترم من به چیز شما کار ندارم و شما هم به چیز من کار نداشته باش ... !! و تآکید مستمر  بر افعالی چون  شما نمی فهمید ... به من چه ... و جملات دیگری نظیر آن ، واقعآ خیلی حالم گرفته شد .. و به عنوان یک شهروند یا بهتره بگم یک پدر ، نزد همسر مخصوصآ پسر جوانم حسابی  خجالت  زده  و شرمنده شدم .. و با شنیدن حرف های یک آقای خیلی محترم که متآسفانه خیلی هم ادعایش می شود ، شوکه و دل آزرده شدم . من نمی دانم چرا مسئولان رسانه ملی مخصوصآ شبکه سوم سیما که می داند علی دایی در گفتگوی عادی هم کنترلی بر اعصابش نداشته چه برسد به آن که در حالت عصبانی بخواهد صحبت کند ، چه اصراری است که او را در برنامه زنده پرمخاطبی هم چون نود دعوت اش  کنند ..!؟ که این چنین بر روی اعصاب مخاطبان راه رود ...!!

الگوی نمونه برای جوانان ...

اغلب دوستان و خوانندگان قدیمی می دانند که بنده نه ورزشکارم  و نه با این عزیزان در ارتباطم . ولی بخوبی می دانم اگه بودجه و سرمایه های زیادی خرج ورزش جامعه می شود ، صرفآ برای کسب عناوین قهرمانی نیست .. بلکه هدف پنهان آن تربیت الگو های سالم در جامعه جوان ماست . زیرا قشر جوان کشور به دلیل علاقه  وافر به چهره های ورزشی و هنرمندان ، نا خواسته از آن ها الگو می گیرند . به همین دلیل از افراد شناخته شده ای چون علی دایی به لحاظ پیشینه قهرمانی  و اسطوره بودنش در امر فوتبال انتظار رعایت اصول اخلاقی بیشتری می شود . مخصوصآ در هنگام پخش برنامه زنده و پر مخاطبی چون نود ، عصبانی بودن ، اجازه صحبت ندادن به مجری ، تهدید به قطع تلفن ، پرداختن به مسایل شخصی رقابتی بین او و سرمربی سابق تیم ملی فوتبال ، تاکید بر نفهمیدن مجری و غیره اصلآ در شآن مخاطبان رسانه ملی نیست ...

gmgu112l5isdnyhg91kz.jpg

تنبیه برای به کار بردن واژه غلط ...

یادمه در دوران نوجوانی  یک روز وقتی سر کلاس درس به آموزگار مربوطه درس پس می دادم  و او مرتب ایراد می گرفت که توضیحات من اشتباه است .. از روی نوجوانی و عدم آگاهی عین آقای دایی از واژه  توهین آمیز " شما نمی فهمید " استفاده کردم ! اگه بدونید چه تنبیه سختی شدم !؟‌ وقتی سایر آموزگاران از وی خواستند از سر تقصیر من گذشت کنه و به حساب جوانی ام بگذارد ، پاسخی داد که هنوز بعد از گذشت بیش از ?? سال ، به خاطر دارم . آن مرد دانا خطاب به همکارانش گفت .. من مطمئن هستم که او اصلآ معنی این جمله رو نمی داند و کسی به او گوشزد نکرده است . اما به خاطر این که در آینده یه وقت در حضور افرادی دیگر این کلمه رو به کار نبرد ، من سخت تنبیه اش می کنم .. و واقعآ هم بد جوری تنبیه شدم .. و این کلمه در گوشم بود تا این که یک روز در خط پرواز وقتی با سرپرست ام حرف می زدم بار دیگر ناخواسته گفتم .. جناب سرهنگ شما نمی فهمید !! و او خیلی دوستانه به من گفت .. منظورت اینه متوجه نمی شوم ..!!؟‌ و به راستی خجالت کشیدم ..

نجابت عادل فردوسی پور .....

با شناختی که از حاج آقا پور محمدی مدیر محترم شبکه سوم سیما دارم و حساسیتی که او نسبت به  مناظره های سالم تلویزیونی داشته و معتقد به رعایت اصول احترام به مخاطبان است . باور کنید من در حین اجرای برنامه دیشب نود ، هر لحظه منتظر بودم عادل عزیز ، این جوان محجوب و نازنین تلفن علی دایی رو قطع کند . یعنی همون کاری که خود سرمربی تهدید به انجامش می داد !! و مطمئن بودم حاج آقا پورمحمدی به خاطر این کار مجری برنامه نود ، نه تنها ناراحت نمی شد ، بلکه او را تشویق هم می کرد . ولی جناب فردوسی پور فقط به لحاظ تربیت خانوادگی و نجابتی که داشت این کار رو انجام نداد . ... آن هایی که دیشب شاهد گفت و گوی این آقای محترم بودند .. با تعجب دیدند که چگونه با عصبانیت تمام اختیار عمل رو در دست داشته و مسلسل وار صحبت می کرد .. کم آگاه ترین مخاطب هم می دانست عصبانیت دایی برای چی است .. ! زیرا او دوست نداشت هیچ انتقادی به برنامه هایش شده و از این که رقیب سر سخت اش  امیر قلعه نوعی در باب تیم ملی سخن گفته بود ، آقا بر افروخته شده و ان گونه با عصبانیت وصف ناشدنی از تریبون عمومی مجادله می کرد ... !

شمردن واژه های " من " .... !!

خیلی دلم می خواست از همون لحظه ای که آقای علی دایی گوشی تلفن رو برداشته و در پاسخ عادل فردوسی پور که پرسید .. آیا شما حرف های آقای قلعه نویی رو شنیدی  ؟ گفت نه !!! تمام " من " هایی رو که سرمربی محترم در طول گفت و گو به زبان آورد رو می شمردم !  وای که چقدر شنیدن مستمر کلمه " من " از دهان یک شخص آزار دهنده است ... من گفتم ... من تصمیم گرفتم .. من نمی تونم .. من می تونم ... من .. من و من !! خوب یادمه اوایل انقلاب وقتی بر روی یک دیوار کلمه قصاری فکر می کنم از حضرت امام ( ره ) در باب  واژه " من " خواندم که ان را شیطانی توصیف کرده بود .. آن روز هرگز معنی آن را درک نکردم ..! ولی اعتراف می کنم دیشب شیطان رو به وضوح در ورای برنامه نود دیدم !! که بد جوری حال من رو به هم می زد .... !!

on3frikm58khfdg8knug.jpg

بایکوت علی دایی در گروه ورزش ....

در زمان آقای صافی ( مدیریت وقت شبکه سوم سیما ) که بنده افتخار همکاری با آن ها رو داشتم .. یک روز در جلسه هفتگی گروه ورزش که مدیر شبکه هم حضور داشت ، از سوی پرسنل این گروه اعلام شد که در مسابقه روز گذشته  وقتی مردم و تماشاگران مشتاق نام علی دایی رو یکصدا فریاد زده و از او خواستند از رختکن بیرون بیاید ، او امتناع کرده و حاضر به بیرون رفتن نشد ! وقتی خبرنگاران تلویزیونی حاضر در استادیوم از دایی می خواهند که به ابراز احساسات مردم پاسخ دهد .. با بی میلی و غرور خاصی گفته بود ... من به خاطر یه مشت ادم بی سر و پا بیرون نمی روم !! یادمه ابتدا در صحت این کلمه همه شک کردند .. اما وقتی خود آقای صافی تلفنی از چند نفر عوامل گروه که شاهد ماجرا بودند سوال کرده و مطمئن شد که واقعیت داره .. به اتفاق آرا تصویب شد که از آن به بعد مجریان در موقع بازی ، نام او را به زبان نیاورند !! من برای این گفته ام سه نفر شاهد عاقل و بالغ دارم .. یعنی آقایان صافی ( مدیر شبکه ) بهرام شفیع ( یکی از مجریان قدیمی ) و آقای جواد خیابانی .. البته در ان جلسه اشخاص دیگری هم بودند .. که من یادم نیست ...

نتیجه گیری اخلاقی ....

همان طور که عرض کردم من ورزشکار نیستم .. ولی می توانم قطعات پازل ورزشی رو کنار هم قرار داده و نظرم رو بگویم .. ورزشکاری که برای مردم هیچ ارزشی قائل نشده و رسمآ ان ها رو مشتی آدم های بی سر و پا می نامد ، و وقتی بحث انتخاب سرمربی تیم ملی فوتبال پیش می آید در جلوی دوربین تلویزیون رسمآ اعلام می کند که هر کس لابی اش قوی تر باشد ، سر مربی می شود . و به محض برگزیده شدن مغرورانه تمام زحمات سرمربیان پیشین رو زیر سوال برده و حتی از بیان نام ان ها کراهت داشته و فقط به نقد آن ها می پردازد . معلوم است وقتی صحبت استاندارد فوتبال پیش می آید ، با زیرکی سخن رو عوض کرده و دم از مقررات فرهنگی کشور خودمون می زنه و ....... خیلی دلم می خواست عادل فردوسی پور دیشب  وقتی صحبت از ارزش رو به میان اورد .. می پرسید .. آقای محترم مگر انداختن زنجیر طلا به گردن و باز کردن یقه در شرعیت ما برای آقایون مجازه ..!!؟

یک در خواست از برنامه نود ...

اگر چه مردم فهیم کشور ما خود به خوبی این رفتار ها رو قضاوت کرده و حرکات خوب و بد رو به خوبی  تشخیص می دهند .. ولی بنده به عنوان یک شهروند عادی از تهیه کنندگان محترم برنامه نود خواهش می کنم .. برای حفظ حرمت و جایگاه شریف مخاطبان میلیونی برنامه که تا نیمه های شب به ذوق آگاهی ازجریانات سالم ورزش کشور بیدار نشسته و به صحبت های کارشناسان محترم گوش می دهند  .. از این به بعد در دعوت از چهره ها خیلی دقت کرده و برای پرهیز از تکرار اتفاقات نا خوشایند گذشته ، حتمآ از طریق ضبط پلی بک ، گفت و گوی آن ها رو پخش فرمایند ..

 

 

 

این مطلب از سایت http://www.oldpilot.ir متعلق به آقاب بهروز مدرسی یکی از خلبانان شجاع و قدیمی ایران نقل شده.اگه فرصت داشتید به سایتش سری بزنید.واقعا اطلاعات و خاطرات فنی و تاریخی خوبی از تاریخ نیروی هوایی ایران(قبل از انقلاب و جنگ و بعد از اون )نوشته


¤نویسنده: مهدی بهمنی

? نوشته های دیگران()

! جان می دادند تا در جام بمانند؛

چهارشنبه 87/2/4 :: ساعت 3:51 عصر

این همه حکایت ابی ها در یک عصر بهاری بود. هوادارانی که  با حضور نه چندان پر تعداد خود  امید چندانی به فتح دروازه رقیب نداشتند،   به حکم معرفت ثانیه ای دست از حمایت نکشیدند تا  حس  برتری را به یازده مرد درون میدان منتقل نمایند. در میان انها  مردی وجود داشت که سخت ترین لحظات عمرش را سپری می کرد . به گواه همه کسانی که در اطراف فتح الله زاده نشسته بودند چهره او کم از گچ نداشت ، بعد از هر گل راه اهن تا مرز رفتن می رفت و با  گل های  فرهاد به زندگی سلامی دوباره می کرد .

  وقتی در پایان کار روی پله ای منتهی به رختکن با  سوالات  مختلف خبرنگاران مواجه شد  بدون هیچ رنگ و نیرنگی همه حقیقت را به زبان اورد:" چیزه زیادی از مسابقه یادم نیست چون همه حواسم به تماشاگران استقلال بود که هر لحظه احتمال فرو ریختنشان می رفت ..."

باری  او   می دانست که در صورت خداحافظی با جام حذفی دیگر  بهانه ای برای توجیه پیدا نمی کند از این رو  به هر چیزی می اندیشید جز قبول یک  باخت دیگر.

جان می دادند برای  بقا و این واقعیت از روی نیمکت ابی ها هویدا بود ،جائی که  فیروز کریمی  بر خلاف همه  روزهای دیگر با  شلوار و گرمکن ورزشی  کنار یاران ذخیره خود  ارام و قرار نداشت .گویی  خودش را برای ورود به زمین اماده می کرد، اخر وقتی ارش از دو قدمی  توپ را حواله اسمان ازادی می کند مگر می توان با کت و شلوار  روی نیمکت شق و رق نشست و چیزی نگفت؟ 

هر بار که دوربین به سمتش می امد رنگ رخسار خبر از سر درون می داد  او و پسران ابی زندگی را ان قدر تنگ کرده بودند تا انتهای ان برسد به یک لکوموتیو زرد  که ازبد روزگار سرعتی ما فوق تصور گرفته بود . 

جان می دادند برای جام و این میل در ساق  تک تک شاگردان فیروز فوران می کرد . چند مرتبه در طول فصل شاهدش بودیم که  استقلال گل بخورد و بازیکنی اشک بریزد؟  حالا این اتفاق  رخ می دهد  همان لحظه ای که مجید نورمحمدی  فریاد زنان در حلقه بازیکنان راه اهن  قهقهه  شادی  سر می داد  یک مدافع ابی دو چشمش دریای اشک بود، اری  گریه کن گریه برای انکه ثابت کنی بی تعصب نیستی خوب است ...خوب ...خوب.  

برای بردن ، جان می دادند  اما یک جای کار ایراد داشت . استقلال  که خیلی وقت است از دایره مدعیان لیگ خارج شده یکی از ضعف های بزرگش را دید و شناخت .  انها از دقیقه نود به بعد و در دقایق اضافی همانند یاران حریف نای راه رفتن نداشتند و هر حمله مصادف بود با  پاتوق چند دقیقه ای حمله وران رقیب . داستانی که روی هر دو دروازه به کرات تکرار شد چون دیگر نفسی برای  دور کردن توپ، جانی برای جنگیدن نمانده بود  اما  مگر می شد بی تفاوت ماند و کاری نکرد؟

 استقلال  و راه اهن برایندشان همانی بود که دیدیم  اگر این مسابقه در لیگ برتر انجام می شد هر دو تیم به یک امتیاز بسنده می کردند و احتمالا در بهترین حالت  در جایگاه قبلی می ماندند و یا اینکه یکی دو پله سقوط داشتند  چرا که انها  دیگر تاب دویدن نداشتند.  فورواردهای  دو تیم هر چه به پایان مسابقه نزدیک تر می شدیم هنر گل نزنی خود را با  وضوح بیشتری نمایش می دادند...

و سرانجام ان ماراتن دو ساعته که تن هر جانداری را نیمه جان می کرد  یه یک ضیافت دو نفره رسید.

مهابادی در توهم بود که بازیکنانش پنالتی زن هستند و گلرش توپ گیر و فیروز علی رغم انکه می دانست بهترین پنالتی گیر ایران را در اختیار دارد اما باز هم دلش گواه نمی داد  سرنوشت خود را به چنین میهمانی بی رحمی بسپارد ، با همه این تفاصیل دیگر  چاره ای نبود جز تن دادن به تقدیر .

همه چیز بر وفق مراد  ابی پوشان تمام شد   تا ان صورت های رنگ و رو رفته جان تازه ای بگیرند. فیروز سرانجام بعد از چند ماه از ته دل خندید ، حاجی  که چیزه زیادی از مسابقه را در عین دیدن ندیده بود و به یاد نداشت ، بازیکنانش را در اغوش کشید و  از انها فقط  دو برد دیگر تا کسب جام طلب می کرد .

استقلال  سه شنبه شب  در ساعات رو به تاریکی روز فهمید  مشکل اصلی  او از کجاست. گل نزنی های ارش را باید فراموش کرد و به تن هایی رسید که  زود تراز حد موعود خسته می شوند شاید اگر  برای بردن راضی به جان دادن نبودند جام حذفی هم سرنوشتی مثل لیگ هفتم پیدا می کرد.

فیروز دیگر در  راهرو خروجی قرار ندارد او باید بماند و بسازد  بدن هایی را که تاب یکصدو بیست دقیقه دویدن را داشته باشند  چرا که قرار نیست در هر بازی طالب لو سه پنالتی را بگیرد مگر انکه ان حوله فیروزه ای رنگ گارانتی معتبری  را به او بدهد!

وحید طالب لو 


¤نویسنده: مهدی بهمنی

? نوشته های دیگران()

   1   2      >

! لیست کل یادداشت های این وبلاگ