.... و خدای سری تکان می دهد :
لعنت ما بر تو باد ابلیس که از دست تو شب و روز برایمان نمانده است ! چه می شد همان ابتدا به
آدمی سجده می نمودی و اینگونه خود و ما را به زحمت نمی انداختی ! مرض داری آخر که هر لحظه
زنگ درگاهمان می فشاری و پای به فرار می گذاری ؟! که ابلیس سر به زیر می افکند :
ـــ اشتباه نموده ایم خدای جان ! و بر آن اعتراف می نماییم ... لیک به جان بچه هایمان " شیطانه "
و " شیطانک " که هم اینک داریم با تمام وجود و به اتفاق جد اندر جدمان به ایشان سجده
می نماییم ...که خدای غضب می نماید :
رد شو که نمی خواهیم حتی صدای نابهنجارت نیز بشنویم ! که ابلیس به دست و پای می افتد :
قربانت برویم خدای جان ! بخشش از بزرگان است و ما خراب و داغان و نادم و زمین خورده اعتراف
می داریم که هم اینک داریم از کلاس ضمن خدمت بندگان تو بر می گردیم ... اگر باور ندارید اینهم
کیف و کتاب و دفتر و دستکمان ! بچه ها را نیز نزد بچه های ایشان تقویتی ثبت نام نموده ایم ...
که خدای پاسخ می دهد :
بگذار به کارهایمان برسیم ابلیس ! زنگ درگاهمان که از دست تو دیگر کار نمی کند .... حال
برخیز پی کار خود باش که هم اینک جمعیت زیادی وقت و بی وقت دارند صدایمان می کنند که ابلیس
از جای می پرد :
ماه رمضان فرا رسیده است و ما بی خبریم ؟! و خدای پاسخ می دهد : نه ابلیس ! انتخابات نزدیک
است و اینروزها بگویی نگویی همه از ما طلب استجابت دعا هایشان را دارند !
ابلیس لحظاتی به فکر می رود :
ـــ این بار خدمت رسیدیم نه از برای اعتراف به گناه و نه از برای فشردن زنگ در و ایجاد ایذا و مزاحمت ...
همین حالا داریم از کلاس یکی از همین بندگانت بر می گردیم .... راستش ... ایشان ....
مدرسمان ! جهت تبلیغات شرکت تازه از کار در آمده اش پشت کارت تبلیغاتی اش ادعیات سنگین
چاپیده است و ...... البته از این موارد فراوان است هان ! قریب به یقین خودتان نیز بی خبر نباشید !
برخی حتی آیات تو به چاپ می رسانند .... و اصولا " این کار چه سودی به حال مردم دارد خدای ؟!!!
جان خدای ؟! لطیفه گفتیم دارید می خندید قربانتان برویم ! آه ! چه خوش روزی است امروز !
نمردیم و خنده اتان را به چشم دیده ایم ! و اما اگر جسارت نباشد عرض کنیم انصافا " اشتباه
از طرف خودتان بوده است جسارتا " ! چه همین بندگانتان قبل از هرگونه ثبت اختراعی اختراع خویش
ابتدا به ورطه آزمایش نهاده و متعاقب آن در صورت بی نقص بودن به ثبت آن اقدام می نمایند ... و تو
خدای جان شگفتا مقام خلیفه بخشیده ای بی آنکه ابتدا اختراع احسن خویش به آزمایش گذاری !
امروز خوب می خندی خدای جان ! کاش بعد از اینهمه سال که طردمان کردی نگاهمان نیز بنمایی
که دلمان سخت تنگ و .... ای جانمان به قربانت که چنین ! می خندی !!
که ناگاه خدای سر بلند می کند و ابلیس فریاد می کشد :
واااااااااااااااای ..... خدا هم گریه می کند ؟؟!!!!
برگرفته ازhttp://sepentaa.blogfa.com/