مقدمه:
دنیای امروز دنیای اطلاعات است و کسی برنده است که اطلاعات بیشتر و مربوطتری در اختیار داشته باشد. بی توجهی به این مهم میتواند منشاء مخاطراتی عمده در تصمیم گیریها باشد. در این مقاله ضمن بررسی مختصری پیرامون جایگاه کنونی سیستمهای اطلاعاتی حسابداری در آموزش حسابداری و نظام اطلاعاتی سازمانهای ایرانی،اهمیت این جایگاه مورد تأکید قرار گرفته و چگونگی توجه جدیتر به این موضوع مطرح شده است.
در ادبیات مدیریت،تصمیم گیری را از اهم وظایف مدیران وگاه تمام شغل آنها میدانند. تردیدی نیست که مدیران سازمانها دائماً مواجه با موقعیتهایی میشوند که نیازمند اتخاذ تصمیمات درست است و تصمیم گیری چیزی جز انتخاب راه کاری معین از میان گزینه های موجود و ممکن نیست. آنچه بیش از هر چیز در تصمیمگیری اهمیت دارد، تعریف صحیح مشکل یا مسأله است و پس ازآن، یافتن راهحلهای ممکن برای آن مسأله و نهایتاً انتخاب از میان این راه حل هاست که اهمیت مییابد. در تمامی این فرآیند نقش برجسته و مهم اطلاعات کاملاً مشهود است. در واقع بدون اطلاعات صحیح و نسبتاً دقیق امکان تعریف درست مشکل وجود ندارد و بدون اطلاعات، نه میتوان راه حلهای مناسب را مشخص کرد و نه راهنمایی برای انتخاب صحیح در دست است.
امروزه، سازمانها، اعم از کوچک و بزرگ، درگیر موقعیتهای به مراتب پیچیدهتر از گذشته اند. موضوعاتی نظیر رقابت فشرده در بازار، نوسانات اقتصادی، بحرانهای روزمره در روابط بین المللی، پیشرفت سریع تکنولوژی در اغلب زمینه ها، حساسیت بیش از پیش عامل انسانی در سازمان و بسیاری از مسائل دیگر، سازمانها را بسیار دشوارتر از گذشته کرده است. مدیریت از وضع «یک تصمیم برای یک عمر» به وضع «یک تصمیم برای یک روز» بعضاً تغییر موضع داده است. به جرأت میتوان گفت مدیران سازمانهای بزرگ اقتصادی،پنجاه سال پیش از این به مراتب با تصمیمات سادهتری نسبت به آنچه امروز اتخاذ میکند، مواجه بوده اند.
اگر چه پیچیدگی شرایط، اهمیت دسترسی به اطلاعات و افزونتر شدن نقش اطلاعات در تصمیم گیریها را مضاعف کرده است، با این همه مدیران امروز نسبت به نسل پیش از خود شانس بیشتری برای دسترسی سریعتر، مطمئن تر و حتی گاه بسیار ارزانتر از گذشته به اطلاعات دارند. علت این امر رشد بسیار سریع تکنولوژی داده پردازی به ویژه در دو دهه اخیر بوده است. طی این سالها چهره محیط های کاری نیز تغییر یافته و خودکار سازی بسیاری از فرآیندهای اداری با آنچه اصطلاحاً اتوماسیون اداری خوانده میشود در نحوه گردآوری، فرآوری، انتشار و مبادله اطلاعات تحولات اساسی پدید آورده است. قیمتهای بالنسبه ارزان بسیاری از این تجهیزات دفتری علی رغم ارتقاء تکنولوژیک هر روزة آن، امکاناتی بسیار خوب در اختیار مدیران گذاشته و آرزوی دیرینه آنها برای افزایش سرعت دسترسی و مبادله اطلاعات تا حد مطلوب، عملاً تحقق یافته است.
علی رغم فراهم بودن امکانات سخت افزاری فرآوری و مبادله اطلاعات، میتوان ادعا کرد که رشد تکنولوژی ساخت تجهیزات اطلاعاتی به مراتب بیش از رشد تکنولوژی ساخت نرم افزارهای مناسب برای بهره برداری از این امکانات بوده است. اگرچه شرکتهای بی شماری در سراسر جهان امروزه به تولید انواع نرمافزارها برای استفاده از تجهیزات موجود اشتغال دارند اما در بسیاری از کشورها به ویژه کشورهای غیرصنعتی یا در حال توسعه، نظامهای اطلاعاتی مناسب برای بهرهبرداری بهینه از امکانات سخت افزاری موجود پدید نیامده است. این نقیصه را نمیتوان تماماً ناشی از ناتوانی نرم افزار سازان دانست بلکه از لحاظ شکل گیری نظامهای اطلاعاتی سازمانی،ضعف اساسی متوجه تصمیم گیرندگانی است که به ارزش اطلاعات صحیح و به موقع واقف نبوده یا دانش کافی نسبت به امکانات فرآوری و مبادله اطلاعات ندارند. ضعف نظام اطلاعاتی در بیشتر موارد منجر به ضعف تصمیم گیری و در واقع ضعف در اداره امور میشود.
در اغلب سازمانها بخش عمده تصمیمات مدیران به نحوی درگیر با اطلاعات مالی است و به همین دلیل اطلاعات مالی در بیشتر موارد نقش کلیدی دارد. ضعف نظام اطلاعاتی سازمان معمولاً نقصان نظام اطلاعاتی حسابداری را نیز در بطن خود دارد و ناتوانی در دسترسی صحیح و به موقع به اطلاعات مالی زیانهایی گاه جبران ناپذیر، به بار میآورد. آیا شکل گیری یک نظام درست اطلاعات مالی در عصر پیشرفت تکنولوژی اطلاعات آن قدر مشکل است که نباید به فکر آن بود؟ ریشه های ضعف موجود در سیستمهای اطلاعاتی حسابداری بسیاری از شرکتها در کجاست؟ در این بحث مختصر ضمن ارائه نکاتی در جهت یافتن پاسخ به این قبیل سؤالات، جایگاه موضوع سیستمهای اطلاعاتی حسابداری در حرفه و آموزش حسابداری کشورمان مورد بررسی قرار میگیرد.
سیستمهای اطلاعاتی حسابداری در برنامه آموزش رشته حسابداری
مباحث مربوطه به نظامهای اطلاعاتی حسابداری در زمره موضوعاتی است که در سالهای اخیر مورد توجه بیشتر برنامه ریزان آموزش حسابداری قرار گرفته است. در کشورهای صادرکننده تکنولوژی حسابداری نیز آموزش موضوعات مرتبط با سیستمهای اطلاعاتی حسابداری هنوز جوان است و مثل سایر دروس این رشته، جا افتاده و شکل یافته نشده است. فردریک وو طی تحقیقی نشان داده است که در دانشگاههای آمریکا، درس سیستمهای اطلاعاتی حسابداری دارای موضوعات واحدی نیست و اگر چه برخی از مباحث آن در دانشگاه های مختلف همسان و یکنواخت است اما در خیلی از موارد متفاوت است.[1][1] وو علت این امر را فقدان برنامه آموزشی استاندارد شده برای درس سیستمهای اطلاعاتی حسابداری و عدم توافق نظر بین مدرسین پیرامون گنجاندن موضوعاتی نظیر برنامه نویسی کامپیوتر در برنامه این درس میداند.
اگرچه امروزه در اغلب کتابها، حسابداری را به عنوان یک سیستم اطلاعاتی تعریف میکنند که کارش فرآوری داده های مالی است اما متأسفانه این درس در برنامه آموزشی رشته حسابداری جایگاهی ندارد. اصولاً دروس مختلفی که به دانشجویان رشته حسابداری در سراسر دنیا ارائه میشود به گونه ای است که دانشجویان را در موضع «استفاده کننده» از اطلاعات حسابداری قرار میدهد و تقریباً در هیچ یک از دروس این رشته (به استثنای برخی موارد جزئی در حسابداری بهای تمام شده) دانشجویان با چگونگی شکل گیری نظام اطلاعاتی حسابداری آشنا نمیشوند. قوانین حاکم بر این نظام را میآموزند بدون آنکه بدانند چگونه بوجود آمده است و در سیکل حیات خود چه دورانهایی را پشت سر میگذارد.
دروس اصلی رشته حسابداری آموخته های دانشجویان را اینگونه مورد ارزیابی قرار میدهد که اطلاعات را در مورد عملیات یک شرکت در اختیارشان میگذارد. نهایتاً از آنها میخواهد تا چگونگی ثبت این رویدادها در دفاتر شرکت و یا انجام محاسباتی براساس ارقام و اعداد داده شده را نشان دهند. تقریباً در هیچ یک از این دروس به دانشجویان نمیآموزند که این اطلاعات یا داده ها چگونه فراهم شدهاند؟ به کمک چه نوع فرمهایی؟ در چند نسخه؟ با امضای چه کسانی؟ چگونه صحتشان تأیید شده؟ مستند به چه اسنادی است؟ و نظایر اینها.
به گفته کوشینگ[2][2] دانشجویان رشته حسابداری در آینده شغلی خود متصدی هر سمتی که شوند با حسابداری به عنوان یک سیستم اطلاعاتی درگیر خواهند بود. پس باید آن را بشناسند و صرفاًبه صورت جعبه سیاه به آن نگاه نکنند به گفته وی دانشجویان این رشته معمولاًبه عنوان حسابدار، حسابرس یا مدیران سازمانها مشغول بکار میشوند و در هر یک از مشاغل عدم آگاهی آنها از موضوع سیستمهای اطلاعاتی حسابداری مشکلاتی را بوجود میآورد. در موضع یک حسابدار آن هم با تحصیلاتی در حد کارشناس این رشته باید دقیقاًبا نظام اطلاعاتی حسابداری، چگونگی تکوین آن و مسائل مختلفی از قبیل کدگذاری، طراحی فرمهای لازم، شناخت جریان گردش اطلاعات و طراحی آن آشنا بوده و به تیم طراحی سیستمهای اطلاعاتی در موارد لزوم کمکهای فنی ارائه دهند.
در موضع یک حسابرس نیز نمیتوانند بدون آشنایی با موضوع سیستمهای اطلاعاتی حسابداری کار خود را صحیح انجام دهند. چگونه یک حسابرس بدون شناخت کافی از نحوه کار یک نظام اطلاعاتی و مجموعه امکانات و مستندات آن میتواند صحت عملکرد آن را تأیید کرده یا زیر سؤال ببرد. وقتی حسابرس دانش کافی در زمینه شناخت جریان صحیح و مطمئن اطلاعات نداشته باشد صرفاً با اتکاء به استانداردهای پذیرفته شده حسابداری نمیتواند وظیفه خود را انجام داده و در مورد چند و چون صحت عملیات اظهارنظر کند. به ویژه در زمینه حسابرسی داخلی، ضعف آگاهی حسابرس از موضوع سیستمهای اطلاعاتی حسابداری مشکلی جدیتر خواهد بود و میتواند به نتایج کار او لطمات زیادی وارد کند.
در موضع مدیر یک سازمان یا بخشی از یک سازمان نیز آگاهی از کم و کیف سیستمهای اطلاعاتی و توانایی برای مشارکت در امر طراحی نظام اطلاعاتی یا اظهارنظر در مورد کیفیت عمل آن، مسأله ای مهم و اساسی است. اگر دانشجوی حسابداری امروز،فردا در این جایگاه نیز بخواهد خدمت کند فقر دانش او در زمینه سیستمهای اطلاعاتی،مشکل آفرین خواهد بود.
اینکه دروس مختلف رشته حسابداری از موضع سیستمهای اطلاعاتی به مباحث مربوطه نمینگرند خاص کشور ما نیست و تقریباً در همه جای دنیا کتابهای رشته حسابداری به همین سیاق تدوین و تألیف میشود. مشکل فقدان موضوعات مربتط با سیستمهای اطلاعاتی حسابداری در سایر دروس این رشته با گنجاندن درس یا دروس مستقلی در حوزه دانش سیستمها جبران میشود. در برنامه آموزشی رشته حسابداری در دانشگاههای آمریکا این دروس به تدریج جای خود را باز کردهاند.[3][3] در این قبیل آموزشهاست که دانشجویان خود را با موضوعات عملی در طارحی و پیاده کردن سیستمهای اطلاعاتی درگیر مییابند و مجبور میشوند برای آن فکر کند و چارهای بیاندیشند. حداقل برای اولین بار یک فرم صورتحساب فروش یا مثلاً رسید انبار را خودشان طراحی کرده و یا چگونگی کدگذاری حسابهای یک شرکت را تجربه کنند.
در برنامه آموزشی رشته حسابداری در دانشگاههای کشورمان درس سیستمهای اطلاعاتی حسابداری از جمله دروسی است که در سطح کارشناسی ارشد به دانشجویان ارائه میشود و آن هم به صورت یک درس 3 واحدی اختیاری که البته دانشجو مجاز است آن را انتخاب نکند. بنابراین ، برنامه از لحاظ بها دادن به موضوع سیستمهای اطلاعاتی حسابداری بسیار فقیر است. شاید یکی از دلایل ترجیح فارغالتحصیلان رشته حسابداری برای کار در شرکتهایی که دارای سیستم جا افتاده حسابداری است آن باشد که اصولاً در خود توانایی ایجاد یا اصلاح سیستمهای اطلاعاتی و یا حداقل مشارکت در چنین فرآیندهایی را نمییابند و غالباًدر سیستمهای بعضاً ناقص یا کهنه و بی اثر موجود، هضم میشوند و گاه متعصبانه از آنها دفاع هم میکنند. در حالی که این انتظار وجود دارد که اندیشه های بارور شده در محیطهای علمی بتواند منشاء آثاری به مراتب ارزشمندتر از این باشد و تحولاتی را در جهت اصلاح و بهبود نظامهای اطلاعاتی موجود، پدید آورد.
برنامه آموزش حسابداری نیاز به اصلاح جدی در این زمینه دارد و به هر شکل ممکن باید دروس مختلفی در برنامه های سطوح کارشناسی ارشد رشته حسابداری بر پایه مباحث مربوط به سیستمهای اطلاعاتی حسابداری، گنجانده شود. هماهنگی و نحوه ارتباط این دروس با سایر درسهای تخصصی رشته حسابداری از یکسو و با دروس مرتبط با تکنولوژی داده پردازی (دروس مرتبط با مبانی و کاربرد کامپیوتر یا برنامه نویسی برای آن) از سوی دیگر نیز باید به دقت تعریف و رعایت شود. این امر مستلزم بازنگری سرفصل تمامی این دروس به ویژه واحدهای مرتبط با کامپیوتر و داده پردازی است به نظر میرسد بتوان با تغییراتی در مفاد و نحوه آموزش کلیه دروس حسابداری مالی و بهای تمام شده، بنحوی فضای لازم برای تسلط تعریف «سیستم اطلاعاتی» از حسابداری را فراهم کرد و همه مباحث حتیالمقدور از این زاویه دید مطرح شود. چنین رویکردی احتمالاًبه سهولت درک پیوستگی کلیه مباحث حسابداری توسط دانشجویان کمک زیادی خواهد کرد بنحوی که تمامی موضوعات را در چهارچوب یک نظام منسجم اطلاعاتی خواهند نگریست.
پیشنهادهای مشخص در مورد چنین تغییراتی مستلزم بررسیهای کارشناسانه و کسب نظر اهل فن است اما ضرورت و فوریت آن قابل انکار نیست. در آموزش حسابداری این خلاء وجود دارد و سرمایه گذاری برای رفع آن گامی در جهت ارتقاء کیفیت آموخته های دانشجیان و آمادگی بیشتر آنها در جهت حل معضلاتی است که امروزه نظامهای اطلاعاتی حسابداری، یا آنچه در شرکتها بر آن نام سیستم اطلاعاتی حسابداری نهاده اند. با آن دست به گریبان است.
جایگاه سیستمهای اطلاعاتی حسابداری در سازمانها
در هر سازمانی،مدیریت، مسؤول پاسخگویی درباره عملکرد سازمان است و در برابر طرفهای داخلی و خارجی سازمان، مسؤولیت دارد. برای جوابگویی به تمامی مدعیان داخلی و خارجی، مدیران به اطلاعات مربوط، به موقع، دقیق وکافی نیاز دارند و هرگونه مسامحه یا بی دقتی در ارائه این اطلاعات به طرف مقابل، میتواند موجب بروز مشکلاتی در امر اداره سازمان یا به دردسر افتادن خود مدیران شود. سهامداران، دولت،مشتریان ، تأمین کنندگان کالا و خدمات و حتی کارکنان شرکت (به عنوان شخصیتهای حقیقی مستقلی که با سازمان قرارداد انجام کار بستهاند) در خیل استفاده کنندگان خارجی اطلاعات سازمان بشمار میروند. در داخل سازمان نیز قسمتهای مختلف، بسته به نوع فعالیتشان، اطلاعاتی از مدیران دریافت میکنند. علاوه بر اطلاعاتی که مورد مطالبه طرفهای داخلی و خارجی سازمان است،اطلاعات بسیار بیشتری نیز مورد نیاز خود مدیران برای تصمیم گیریها و انتخابهای درست و آگاهانه است. نیازهای اطلاعاتی مدیران نیز بخاطر پیچیدهتر شدن روز به روز شرایط محیطی و محاطی شرکتها و سازمانها، تنوع و پیچیدگی بیشتری یافته وامروزه استفاده کننده اصلی اطلاعات یک سازمان، خود مدیران میباشند.
نکته حائز اهمیت، این است که در قریب به اتفاق سازمانها، بخش عمدهای از اطلاعات موردبحث در قلمرو اطلاعات مالی است و به همین دلیل اهمیت و نقش برجسته این قبیل اطلاعات در افزایش توان جوابگویی و تصمیم گیری مدیران کاملاً مشهود است.
نظام اطلاعاتی مدیریت علاوه بر سیستم ا طلاعاتی حسابداری زیر مجموعههای دیگری نیز دارد[1][5] که برخی از آنها عبارتند از سیستمهای اطلاعاتی تولید[2][6]، بازاریابی[3][7]، پرسنل، (منابع انسانی)،[4][8]موجودیها[5][9] و در سالهای اخیر سیستم اطلاعاتی مدیریت اجرایی (EIS)[6][10].
آنچه بیان شد نشانگر اهمیت بسیار زیاد اطلاعات مالی در اکثر سازمانهاست. طبعاً ضعف نظام اطلاعاتی حسابداری یا بدکار کردن آن میتواند موجبات فلج شدن سازمان در مواجهه با شرایط محیطی و محاطی را فراهم آورد. با این اوصاف مدیران علی القاعده باید تلاش بسیاری را در جهت برقراری یک نظام صحیح و کارآمد اطلاعاتی مصروف کنند تا بتوانند وظایف روزمره خود را به انجام برسانند. اما متأسفانه در عمل چنین اتفاقی کمتر رخ میدهد. طبعاً این سؤال مطرح میشود که چرا مدیران نقش و جایگاه سیستم اطلاعاتی مدیریت و در نتیجه سیستم اطلاعاتی حسابداری را جدی نمیگیرند؟ در این بخش از مقاله بیشتر درصدد پاسخ به این پرسش هستیم که چرا نظامهای اطلاعاتی حسابداری در سازمانهای ایرانی جایگاه واقعی خود را به دست نیاورده اند؟ آیا بدون چنین نظامهایی مدیران قادر به تصمیمگیری و جوابگویی در برابر محیط خود هستند؟
دلایل عدم استقرار نظامهای اطلاعاتی حسابداری صحیح در سازمانها
دلایل اصلی برای عدم استقرار سیستمهای مطلوب اطلاعاتی حسابداری در سازمانهای ایران را میتوان در دو مورد خلاصه کرد:
1) ناآگاهی مدیران از نقش و قابلیت های سیستمهای اطلاعاتی حسابداری.
2) مالیات مداری نظامهای اطلاعاتی حسابداری در ایران.
احتمالاً عوامل دیگری نیز در پیدایش چنین وضعیتی دخالت داشته اند. اما به نظر میرسد دو علت یاد شده از اهم علل این وضعیت است. نکته مهم و قابل توجه این است که علت دم خود میتواند ناشی از علت اول بروز مشکل باشد. شاید اگر قدری این بحث بیشتر باز شود اهمیت دو عامل یاد شده در بیماری پنهان اطلاعاتی سازمانهای ایرانی نیز بیشتر آشکار شود.
1- ناآگاهی مدیران از نقش و اهمیت سیستمهای اطلاعاتی حسابداری
این مشکل در عدم سامان یافتن نظامهای اطلاعاتی حسابداری نقشی غیرقابل انکار داشته است و اگر چنین مشکلی وجود نمیداشت زمینه های پیشرفت بیشتری برای سازمانها از طریق اتخاذ تصمیمات صحیح و به موقع و متکی بر اطلاعات به جای اتخاذ تصمیمات شهودی و متکی بر تجربه شخصی، پدید میآمد. مدیران غالباً نسبت به فرآیندهای تولید اطلاعات مالی نا آگاهند و نمیدانند آثار روشهای مختلف حسابداری بر ارقام تولید شده چیست. تکنیکهای محاسبه بهای تمام شده و تفاوت آنها با یکدیگر کدام است و تورم چگونه بر ارقام ترازنامه و سود و زیان شرکت اثر میگذارد. قلمرو حسابداری مدیریت را نمیشناسند و از کمکی که میتواند به اتخاذ تصمیمات صحیح تر توسط آنها کند، ناآگاهند. ریشه این ناآگاهی در چیست؟ و چگونه برطرف میشود؟
یکی از دلایل اصلی عدم آشنایی مدیران اغلب سازمانها با توانایی و قابلیتهای سیستمهای اطلاعاتی حسابداری به زمینه تحصیلات و تجربیات آنها باز میگردد. در بیشتر موارد مدیران سازمانها از بین کسانی انتخاب میشوند که دانش مالی اندکی دارند و تحصیلات خود را در زمینه های غیرمالی به اتمام رسانده اند. تجربیات چنین مدیرانی نیز اغلب فاصله بسیاری از حوزه دانش حسابداری دارد.
علاوه بر تحصیلات و تجربیات نامربوط به موضوعات مالی، ناآگاهی مدیران نسبت به نقش اطلاعات در تصمیم گیریها و اعتماد بعضاً نادرست به تجربیات شخصی نیز دلیل بروز چنین مشکلی بوده است. نتیجه این نگرش، روی آوردن به تصمیمگیریهای انفعالی و گاه دستپاچگی در برابر هجوم تحولات و رویدادهای پیشبینی نشده محیطی است.
توفیق در برخی تصمیمات موردی، استفاده از روابط بسیار خوب شخصی با طرفهای خارجی، حذف ظاهری و موقت آثار نامطلوب تصمیمات نادرست از طریق اتخاذ تصمیمات نادرست دیگر، که با قدری تأخیر آثار بد خود را بالاخره نشان میدهند. و خطرناکتر از همه حضور در بازارهای انحصاری موقت که فارغ از وجود رقبا امکان تاخت و تاز بی حد و حصر را به مدیران میدهد همه و همه از موانع شکل گیری نظامهای اطلاعاتی مدیریت و حسابداری است.
در شرایطی که مدیران بعضاً نسبت به توانایی سیستمهای اطلاعاتی حسابداری ناآگاه بوده اند، دست اندرکاران حوزه های مالی و حسابداری سازمانها نیز با تلاش بسیار کمی برای آگاه ساختن مدیران از این تواناییها و اهمیت اطلاعات بخرج داده اند و یا با اولین واکنش نامساعد مدیران در برابر گزارشهای خوب و قابل استفاده مالی، عقب نشینی کرده، و مدیران را بحال خود رها ساخته اند. طبعاً مسؤولیت آموزش مدیران رده های مختلف و آگاه ساختن آنها از قابلیت اطلاعات مالی به عهده مدیران مالی و حسابداری سازمانها نیست اما آگاه کردن مدیران از خطر استفاده نادرست از اطلاعات مالی و یا عدم استفاده از چنین اطلاعاتی را میتوان در حوزه وظایف کارشناسان مالی یک سازمان تلقی کرد.
ضعف دانش مالی مدیران میتواند به ضعف سازمان منجر شود و برای آن باید چاره ای اندیشید. برخی از راه حلها در عمل تجربه شده و موفقیت خود را نشان داده است. شرکت در دوره های کوتاه مدت آموزشی و استفاده از مشاورین آگاه و دلسوز میتواند در ایجاد بینش مالی، عاملی مثبت و تقویت کننده باشد. اما در هر حال وقوف و قدر و منزلت اطلاعات مالی باید همراه با تأیید فعالیتهایی باشد که کارشناسان مالی در جهت ارائه اطلاعات و گزارشهای مدیریتی از قلمرو مسائل مالی انجام میدهند. تردیدی نیست که این یک رابطه دو طرفه است و براساس همین رابطه میتوان از حجم انبوه اطلاعات نامربوط کاست و با واکنش مثبت در برابر اطلاعات مربوط، نظام اطلاعاتی را بهبود نسبی بخشید.
2- مالیات مدار شدن نظامهای اطلاعاتی حسابداری در سازمانهای انتفاعی ایرانی
استفاده کنندگان اطلاعات مالی به دو گروه تقسیم میشوند: گروه اول،استفاده کنندگانی هستند که سازمان ناگزیر از ارائه اطلاعات به آنهاست (مثل دولت و سهامداران) این گروه قانوناً حق مطالبه اطلاعات مختلف راجع به عملیات سازمان و نتایج این عملیات را دارند. طبعاً مؤسسات تأمین مالی و بانکها نیز به هنگام تصمیم گیری در مورد اعطای تسهیلات مالی به سازمانها چنین اطلاعاتی را مطالبه میکنند و سازمان ناگزیر از ارائه اطلاعات است. اما گروه دوم استفاده کنندگانی هستند که اطلاعات مالی به اتخاذ تصمیم درست توسط آنها کمک میکند اما الزام قانونی مشخصی در مورد ضرورت ارائه اطلاعات به آنها و یا نوع و شکل گزارشدهی به ایشان وجود ندارد. به خاطر وجود این دو دسته عمده از استفاده کنندگان اطلاعات مالی، سیستمهای اطلاعاتی حسابداری باید بگونه ای شکل بگیرند که قادر به ارائه دو نوع اطلاعات باشند:
1- اطلاعات مبتنی بر الزامات قانونی و استانداردهای معین گزارشدهی مالی که عملاً حاصل حسابداری مالی و مشتمل بر صورتهای مالی اساسی و یادداشتهای مرتبط با آنهاست.
2- سایر اطلاعات موردنیاز کاربران اطلاعات مالی.
مدیران یک سازمان در راه انجام وظایف و تصمیم گیریهای خود در زمره استفاده کنندگان گروه دوم بشمار میروند. انواع اطلاعات و گزارشهای مالی در اشکال مختلف و زمان بندهای متفاوت و متناسب با نیازهای مدیریت در واقع محصلو اصلی یک سیستم اطلاعاتی حسابداری تلقی میشود. این واقعیت را نباید نادیده گرفت که سیستم اطلاعاتی حسابداری زیر مجموعه سیستم اطلاعاتی مدیریت است یعنی هدف اولیه و اصلی آن تأمین نیازهای اطلاعاتی مدیریت است. اگرچه بخشی از این اطلاعات برای جوابگویی به طرفهای خارجی و از جمله دولت استفاده میشود (اطلاعات نوع اول) اما قسمت عمده تولیدات سیستم اطلاعاتی حسابداری مصرف داخلی دارد (یا علی القاعده باید این طور باشد) . جالب اینجاست که در خیلی از موارد هر دو نوع محصولات یاد شده را میتوان از مواد اولیه (داده های) مشابهی تولید کرد. در واقع فرآیندهای یک سیستم اطلاعاتی حسابداری شبیه به آشپزی ماهرانهای است که با استفاده از مواد اولیه معین انواع غذاها را متناسب با نیاز و ذائقه استفادهکنندگان تولید میکند. فرآوری برخی از این محصولات چنانکه گفته شد،مبتنی بر الزامات قوانین و مقررات حاکم است و در جای خود ضروری و با ارزش است اما بخش عمدة این تولیدات باید براساس نیازهای تعریف یا مشخص شده ای فراهم شود که بدون همکاری استفاده کنندگان آن، قابل تهیه نیست. این استفاده کنندگان هستند که ترکیبات تازه ای از داده های موجود را برای اتخاذ تصمیمات خود تقاضا میکند و در صورتی که چنین تقاضایی مطرح نشود، سیستم به همان تولیدات استاندارد شده خود بسنده خواهد کرد و حتی اگر تولیدات اضافه ای هم داشته باشد تضمینی وجود ندارد که استفاده مشخصی برای آن موجود باشد. گواه این مطلب انبوهی از گزارشها و اطلاعاتی است که گاه برای مدیران تهیه میشود و جز آنکه روی میز آنها را پرکند نتیجه دیگری ندارد.
متأسفانه به علت همان موانعی که در مورد دلیل اول (ناآگاهی از قابلیت اطلاعات مالی) ذکر شد امروزه تولید اطلاعات مالی منحصر به اطلاعات نوع اول شده است. البته در این زمینه هم شاید قدری خوشبینانه قضاوت می کنیم اگر بگوییم همان اطلاعات نوع اول نیز در اغلب موارد صحیح و متناسب با الزامات قوانین، استانداردها و مقررات فراهم میشود بد نیست به آمار گزارشهای حسابرسی و نوع اظهار نظر حسابرسان توجه کنیم و تحقیقی در مورد دلایل اصلی اظهار نظرهای مردود و مشروط و یا عدم اظهار نظر به عمل آید. اما با فرض اینکه سیستمهای اطلاعاتی حسابداری اطلاعات و گزارشهای نوع اول را در مطلوب ترین شکل آن ارائه میکنند هنوز کفایت این سیستمها زیر سؤال است. این ابهام ناشی از عدم کفایت سیستمها در تولید اطلاعات مورد نیاز مدیران است. امروزه توقع اصلی مدیران از سیستمهای اطلاعاتی حسابداری آن است که قدرت پاسخگویی سازمان در برابر طرفهای قدرتمند دولتی و به ویژه سیستم مالیاتی را افزایش دهد و سیستم اطلاعاتی را از دید این استفاده کنندگان، صحیح و قانونمند نشان دهد. به همین علت الزامات مالیاتی و قانونی تبدیل به محور اصلی گردآوری اطلاعات و گزارشدهی شده است و سیستمها و حتی حسابدارانی مطلوب اند که بتوانند از موانع مالیاتی بهتر عبور کنند و اگر بشود منافع شرکت را بیشتر حفظ کنند.
نمیتوان منکر این ادعا شد که در همه جای دنیا اطلاعات موردنیاز استفادهکنندگان خارجی (بخصوص دولت) بگونه ای تهیه میشود که ضمن رعایت همه مقررات و قوانین حاکم منافع شرکتها و سازمانها را نیز به بهترین شکلی حفظ کند (مثلاً سبب پرداخت مالیات کمتری شود) اما نباید این واقعیت را نیز نادیده انگاشت که این تنها جزئی از وظایف یک سیستم اطلاعاتی حسابداری است و اطلاعات تهیه شده به این شکل مبتنی بر مفروضات و محدودیتهای متعددی است که اگر همین اطلاعات (صورتهای مالی و یادداشتهای همراه آن) بخواهد مبنای تصمیمگیری مدیران خود سازمان نیز واقع شود به نوعی مدیران گمراه شده و به خطا میروند. به عنوان مثال تصور کنید دولت در برهه خاصی از زمان برای تشویق سرمایه گذاری امکاناتی را برای تسریع در استهلاک داراییهای ثابت (مثل روش قانونی استهلاک تسریعی[7][11] در ایالات متحده) یا استفاده از برخی تخفیفات مالیاتی بخاطر سرمایه گذاری (مثل تخفیف مالیاتی سرمایه گذاری در آمریکا)[8][12] برقرار سازد. در چنین شرایطی، امکانات فراهم شده توسط دولت تأثیرات عمده ای بر ارقام ترازنامه (مثل استهلاک انباشته دارایی ثابت)و سود و زیان (مثل هزینه استهلاک) بجا میگذارد. درنتیجه رقم داراییها و سود شرکت بنحوی تصنعی (خلاف واقع) میشود. چنین آثاری سبب میشود تا ارقام بهای تمام شده، سود ناویژه، سود خالص و نظایر آن اگرچه کاملاً براساس موازین قانونی گزارش شده و از این نظر صحیح تلقی میشوند، واقعی نباشند. اگر مدیریت بخواهد همین ارقام دستکاری شده و غیرواقعی راملاک تصمیم گیریهای خود قرار دهد به خطا رفته است چون این ارقام ساخته دست خود اوست و صرفاً برای استفاده از تسهیلات یا الزامات قانونگذار بدین گونه فراهم آمده است. طبیعی است که اعتماد به ارقام یک سیستم اطلاعاتی مالیات مدار که هیچ گونه کمکی به تولید اطلاعات واقعی و مدیریتی (قابل استفاده برای مدیران) نمیکند، دیری نمیپاید و به زودی سست میشود. این همان اتفاقی است که به نظر میرسد در سازمانهای ایرانی رخ داده است و مدیران را به تجربه متوجه این موضوع کرده است که گزارشهای حاصل از چنین سیستمهای مالیات مداری (البته به فرض خوشبختانه صحت و دقت در ارائه ارقام) نمیتواند تکیه گاه مناسبی برای مدیریت باشد و او باید از راه های دیگری اطلاعات موردنیاز خود را بدست آورد. (باز هم با این فرض خوشبینانه که متوجه این نیازها نیز هست.) طبعاً اگر مشکل نخست، یعنی ناآگاهی از قابلیت اطلاعات مالی نمیبود مدیران خود میتوانستند موتور محرک فعالیتهایی باشند که منجر به استقرار یک نظام صحیح اطلاعاتی میشود و در کانون این تلاشها و فعالیتها قرار گیرند.
به دلیل همان ناآگاهی ها و مالیات مدار شدن سیستم حسابداری مؤسسات انتفاعی (و قانون مدار شدن سیستم اطلاعاتی مؤسسات ناسودجو یا غیرانتفاعی) در اغلب شرکتها نظام اطلاعاتی بهای تمام شده به شکل درستی استقرار نیافته و یا اصولاً وجود ندارد. مدیران از آثار تورم(که متأسفانه در کشور ما بسیار حاد و دو رقمی نیز هست) بر ارقام و اطلاعات مالی بی خبر میمانند، گزارشهای مرتبی از گردش وجوه در اختیار ندارند، تصمیمات قیمت گذاری اغلب پایه و اساس درستی ندارد، نظامهای اطلاعاتی حسابداری از انعطاف پذیری کافی برخوردار نیست و بسیاری مشکلات دیگر از این دست، سدی در برابر اتخاذ تصمیمات آگاهانه و به موقع ایجاد کرده است.
راه حل این مشکلات در توجه مدیران به نقش حیاتی اطلاعات و درخواست آنها برای برقراری سیستمهای اطلاعاتی کارآمد نهفته است. با چنین توجهی و سرمایهگذاری مؤثر در تولید اطلاعات (به معنای واقعی آن) اثر آن بر پیشرفت کار سازمانها و اعتماد به نفس در مواجهه با موقعیتهای پیش بینی نشده و شرایط متنوع محیطی کاملاً آشکار خواهد شد.
افقهای تازه در سیستمهای اطلاعاتی حسابداری
پیشرفت چشمگیر تکنولوژی داده پردازی، چنانکه گفتیم دو اثر مهم بر نظامهای اطلاعاتی داشته است:
1- افزایش سرعت و دقت فرآوری و مبادله اطلاعات.
2- ارزانتر شدن بهای داده پردازی.
این دو عامل در واقع رواج استفاده از کامپیوتر (به ویژه کامپیوترهای کوچک و در عین حال پرقدرت و ارزان) را موجب شده است. امروزه سیستمهای اطلاعاتی بانکی، مالیاتی،بیمه وغیره در محیط بیرونی سازمانها مکانیزه شده اند و برای سازمانهای مختلف (اعم از انتفاعی و غیرانتفاعی) گریزی از روی آوری به سیستمهای اطلاعاتی مکانیزه نیست. اصولاً در یک تحلیل ساده مالی نشان داده میشود که مکانیزه شدن سیستمها علاوه بر افزایش سرعت و دقت فرآوری اطلاعات، این فرآیندها را به مراتب ارزانتر از گذشته نیز کرده است و مقایسه هزینه های ناشی از سیستمهای دستی و مکانیزه و بهای تمام شده تفاضلی آنها مدیران را به انتخاب سیستمهای مکانیزه وامیدارد.
همراه با پیشرفت سریع تکنولوژی داده پردازی، امکانات مبادله اطلاعات از طریق ایجاد شبکه های اطلاعاتی و توسعه امکانات مخابراتی نیز رشد قابل ملاحظهای داشته است. امروزه علاوه بر آنکه سازمانها میتوانند با شعب خود در ارتباط دائم و لحظه ای اطلاعاتی باشند همین ارتباط را با بانکهای طرف حساب خود، شرکتهای بیمه، سیستم مالیاتی و حتی روزنامه های کشور نیز میتوانند داشته باشند.
سرعت بی سابقه پیشرفت تکنولوژی داده پردازی علاوه بر آثار یاد شده تبعات دیگری را نیز برای سیستمهای اطلاعاتی داشته است. یکی از این پی آمدها کوتاه شدن عمر سیستمهای اطلاعاتی است. در گذشته سیستمهای اطلاعاتی دستی برای سالها و گاه دهها سال بدون تغییر اساسی کار میکرد. اما امروزه توسعه سریع تکنولوژی اطلاعات گاه سازمانها را ناگزیر از تغییر سیستمهای موجود پس از گذشت چند سال از عمر آنها میکند. این امر عمدتاً ناشی از ارائه دستگاه ها و تجهیزات دقیقتر و سریع تر و در عین حال ارزانتری است که گره های اطلاعاتی سازمان را بهتر باز میکند و در ضمن وسعت بخشیدن به دامنه اطلاعات قابل دسترس توان رقابتی شرکت را نیز بالاتر میبرد، بدون آنکه مخارج خیلی سنگین را به سازمان تحمیل کند بنابراین شاید در هیچ زمانی بیشتر از امروز شرایط لازم برای ایجاد و بهبود سیستمهای اطلاعاتی موجود نبوده است. در ایجاد سیستمهای اطلاعاتی حسابداری نوین برخی از موضوعات تازه باید مورد توجه جدی طراحان سیستم قرار گیرد این موارد به عقیده کوشینگ[9][13] عبارتند از: حسابداری داراییهای انسانی، حسابدرای تورمی، حسابداری اجتماعی و رویکردهای علمی در مدیریت.