کفشی به او نخورد
ولی مُرد
و پیش از آن که بمیرد
در نطق بچگانه خود گفت
که نمرهات 10 بود
اما تو 20 گرفتی المنتظر!
حالا باران کفش میبارد در واشنگتن و بغداد
المپیک کفش راه افتاده است در خیابانهای دنیا
و در منا
+ عقبی را
هر ساله بعد از این
با کفش های سنگی
خواهند زد
کوتاه نیا المنتظر!
سیاستمداران تنها میتوانند جا خالی بدهند
و کفشهای گران و برّاق بپوشند
و حرف مفت بزنند
کوتاه نیا در برابر کوتولهها
که کفش تو فصیحتر است و
یک لنگه کفش تو
از قیمت تمام کفشهای دیکتاتورها
بالاتر است
مزایده کفش!
حراج فراگهای کابوی!
سقوط قیمت گاومیش!
سرگیجه فراکسیون دلار!
محاصره غزه!
موشک در برابر غذا
کفش در برابر دلار
دلار میشکند
و کفشهای منتظر
پیروز میشود
و بعد از این
در قصّههای شب یلدا
مادربزرگها حکایت میکنند:
یکی نبود و یکی بود
کفشی بود و
پرزیدنتی که سوسک شد!